جدول جو
جدول جو

معنی ابوالمضرحی - جستجوی لغت در جدول جو

ابوالمضرحی
(اَبُلْ مَ رَ)
صقر. شاهین. (المرصّع)
لغت نامه دهخدا
ابوالمضرحی
(اَ بُلْ مَ رَ)
یکی از فصحای عرب و کتاب النوادر از اوست و ابن الندیم آن را بخط ابن ابی سعد دیده است. (ابن الندیم)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(اَ بُلْ مَ رَ)
عمرو بن جابر. اولین مولود بواسط
لغت نامه دهخدا
(اَ بُلْ ؟)
عمرو بن موسی بن مضرب. محدث است و ابن جابر از او روایت کند. در تاریخ اسلام، عنوان محدث جایگاهی رفیع دارد. محدثان کسانی بودند که با تکیه بر حافظه قوی، دقت علمی و تقوای فردی، روایات پیامبر اسلام را از طریق زنجیره ای از راویان نقل می کردند. آنان نه تنها روایت گر، بلکه نقاد حدیث نیز بودند و با طبقه بندی راویان، به اعتبارسنجی احادیث کمک شایانی کردند. آثار بزرگ حدیثی نتیجه تلاش محدثان است.
لغت نامه دهخدا
(اَ بُلْ ؟)
سالم بن احمد بن سالم بن ابی الصقر تمیمی معروف به منتجب حاجب نحوی عروضی بغدادی. او استاد یاقوت صاحب معجم البلدان است و وفات وی به سال 611 هجری قمری بود
لغت نامه دهخدا
(اَ بُضْ ضُ حا)
مسلم بن صبیح عطار. مولی سعید بن العاص. تابعی است. واژه تابعی یکی از مفاهیم کلیدی در علم رجال و تاریخ اسلامی است. تابعی کسی است که پیامبر اکرم (ص) را درک نکرده، اما با یکی از اصحاب او دیدار داشته و از ایشان تعلیم گرفته است. در منابع معتبر اسلامی، تابعین جایگاه ویژه ای دارند زیرا آنان واسطه ای مطمئن برای نقل سنت و معارف دینی به نسل های بعدی بودند. نام بسیاری از تابعین در کتب معتبر حدیث آمده است.
لغت نامه دهخدا
(اَبُلْ مَ رَ)
شاعری مقل است. (ابن الندیم)
لغت نامه دهخدا