جدول جو
جدول جو

معنی ابوالمشرفی - جستجوی لغت در جدول جو

ابوالمشرفی
(اَ بُلْ مَ رَ)
عمرو بن جابر. اولین مولود بواسط
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(اَ بُلْ ؟)
المدنی. او را بیست ورقه شعر است. (ابن الندیم)
لغت نامه دهخدا
(اَبُلْ مَ رَ)
صقر. شاهین. (المرصّع)
لغت نامه دهخدا
(اَ بُلْ مَ رَ)
یکی از فصحای عرب و کتاب النوادر از اوست و ابن الندیم آن را بخط ابن ابی سعد دیده است. (ابن الندیم)
لغت نامه دهخدا
(اَ بُلْ مُ طَرْ رَ)
ابن وافد. رجوع به قاموس الاعلام ج 1ص 761 و رجوع به سلیمان بن صرد و رجوع به عبدالرحمن بن محمد مکنی به ابوالمطرف و معروف به ابن وافد شود
ابن دباغ اندلسی سرقسطی. ادیب. او در خدمت معتمد بن عباد و متوکل علی الله از ملوک اندلس بود. و او را رسایل بلیغه است
لغت نامه دهخدا
(اَ بُلْ ؟)
سالم بن احمد بن سالم بن ابی الصقر تمیمی معروف به منتجب حاجب نحوی عروضی بغدادی. او استاد یاقوت صاحب معجم البلدان است و وفات وی به سال 611 هجری قمری بود
لغت نامه دهخدا
(اَ بُشْ شَ رَ)
تیره ای از شعبه عرب جبّاره از قبائل خمسۀ فارس
لغت نامه دهخدا
(اَ بُشْ شَ رَ)
ناصح بن ظفر بن سعد منشی جرفادقانی. مترجم تاریخ یمینی تألیف ابی النصر محمد بن عبدالجبار عتبی. رجوع به ناصح... شود
لغت نامه دهخدا
(اَ بُلْ مَ رَ)
لیث واسطی. او از شریک روایت کند
لغت نامه دهخدا
(اَ بُلْ مَ رَ)
لیث. شیخ ثوری است و از ابومشعر روایت کند
لغت نامه دهخدا