جدول جو
جدول جو

معنی ابوالمساکین - جستجوی لغت در جدول جو

ابوالمساکین
(اَ بُلْ مَ)
آنکه غم مسکینان خورد. آنکه بمساکین اعانت کند
لغت نامه دهخدا
ابوالمساکین
(اَ بُلْ مَ)
لقبی که رسول صلی الله علیه و آله، ابوعبدالله جعفر بن ابیطالب را داد، از بسیاری رأفت وی بمسکینان
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(اُمْ مُلْ مَ)
زینب دختر خزیمه بن حارث انصاری از زنان پیغمبر اسلام بود پس آنگه شوهر اولش در جنگ احد کشته شد به ازدواج پیغمبر درآمد و پس ازچند ماه در ربیع الاول سال چهارم هجری درگذشت. (از ریحانه الادب ج 6 ص 241) (خیرات حسان ج 1 ص 59 و ج 2 ص 47)
لغت نامه دهخدا