جدول جو
جدول جو

معنی ابوالمدبر - جستجوی لغت در جدول جو

ابوالمدبر
(اَ بُلْ مُ بِ)
کنیتی که اصحاب عدل به سلام قاری ابوالمنذر میدادند، حیض. بی نمازی
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(اَ بُلْ مَ بَ)
پلنگ. (المرصّع)
لغت نامه دهخدا
(اَ بُلْ ؟)
هاشم عنوان بن عثمان الزبیدی الشامی. او را قرائتی است. (ابن الندیم)
لغت نامه دهخدا
(اَ بُلْ عَ بَ)
بیهوده گوی. فسوس کننده. ابوعبره
لغت نامه دهخدا
(اَ بُصْ صا بِ)
شکیبا. (مهذب الاسماء)
لغت نامه دهخدا
(اَ بُلْ عَ دَبْ بَ)
از روات است. (الکنی للبخاری). در علم حدیث شناسی، روات به عنوان کسانی شناخته می شوند که احادیث را از پیامبر اسلام و اهل بیت (ع) نقل کرده اند. این افراد به طور ویژه در زمینه نقل صحیح و دقیق روایات فعالیت کرده اند و به دلیل دقت و امانت داری خود در نقل، در تاریخ علم حدیث جایگاه ویژه ای دارند. تلاش های روات در حفظ سنت نبوی، یکی از ارکان اصلی دقت در انتقال علم حدیث است.
لغت نامه دهخدا
(اَ بُلْ ؟)
بشیر الرّحال. محدث است. محدّث در اصطلاح علم حدیث، به شخصی گفته می شود که احادیث پیامبر اسلام (ص) را روایت، حفظ، بررسی و نقل می کند. این فرد معمولاً با دقت فراوان، سلسله اسناد را بررسی می کند تا از صحت روایت اطمینان حاصل شود. محدثان نقش بسیار مهمی در ثبت و حفظ سنت نبوی ایفا کرده اند و بدون تلاش های آنان، منابع اصلی دین اسلام دچار تحریف می شد.
لغت نامه دهخدا
(اَ بُلْ ؟)
مدنی. شاعری قلیل الشعر است. (ابن الندیم)
لغت نامه دهخدا
(اَ بُلْ ؟)
الأوزاعی الحمصی. تابعی است. او از جابر و مالک بن عبدالله و از او ابن جابر و حصین بن حرمله و امیه بن یزید روایت کنند. در علم تاریخ اسلام، تابعی کسی است که هرچند پیامبر اسلام را ندیده است، اما با اصحاب او معاشرت داشته و از آن ها بهره علمی برده است. تابعین در بسیاری از شهرهای اسلامی مانند مکه، مدینه، کوفه، بصره و شام حضور داشتند و در ترویج اسلام و آموزش احکام دینی نقش بسیار پررنگی ایفا کردند. آنان شاگردان مستقیم صحابه محسوب می شوند.
لغت نامه دهخدا
(اَ بُلْ ؟)
عمرو بن موسی بن مضرب. محدث است و ابن جابر از او روایت کند. در تاریخ اسلام، عنوان محدث جایگاهی رفیع دارد. محدثان کسانی بودند که با تکیه بر حافظه قوی، دقت علمی و تقوای فردی، روایات پیامبر اسلام را از طریق زنجیره ای از راویان نقل می کردند. آنان نه تنها روایت گر، بلکه نقاد حدیث نیز بودند و با طبقه بندی راویان، به اعتبارسنجی احادیث کمک شایانی کردند. آثار بزرگ حدیثی نتیجه تلاش محدثان است.
لغت نامه دهخدا
(اَ بُلْ هََ دْ دا)
شاعری است از عرب
لغت نامه دهخدا
(اَ بُلْ عَبْ با)
یوسف بن ایوب بن شادی الملقب به الملک الناصر صلاح الدین صاحب بلاد مصریه و شامیه و عراقیه و یمنیه. رجوع به یوسف... و رجوع به صلاح الدین... شود
عمادالدّوله جغراتکین طفقاج بن نصر از حدود 440 تا 460 هجری قمری رجوع به ابراهیم طفقاج خان و رجوع به آل افراسیاب شود
مؤیدالدوله اسامه بن مرشد بن علی بن مقلدبن نصر شیزری معروف به مجدالدین. رجوع به اسامه... و رجوع به ابن منقذ... شود
اسامه بن مرشد بن علی بن منقذبن نصر شیزری ملقب به مؤیدالدوله مجدالدین. رجوع به اسامه... و رجوع به ابن منقذ... شود
ابن طاوس. غیاث الدین عبدالکریم بن احمد بن موسی. رجوع به ابن طاوس غیاث الدین و عبدالکریم بن احمد بن موسی... شود
صالح نجم الدین ایوب بن ملک عادل. از سلاطین ایوبی دمشق (635- 637 هجری قمری). رجوع به صالح نجم الدین... شود
یحیی بن محمد بن هبیره بن اسعد. ملقب به عون الدین. رجوع به یحیی... و رجوع به ابن هبیره عون الدین... شود
لغت نامه دهخدا
(اَ بُلْ مُ عَبْ بَ)
میخ.
لغت نامه دهخدا
(اَ بُلْ عَمْ بَ)
غنیم بن قیس. از روات حدیث است. در بررسی تاریخ اسلام، روات به عنوان افراد علمی با تخصص در نقل حدیث شناخته می شوند که در جمع آوری احادیث از راویان مختلف بسیار دقیق بوده اند. این افراد با دقت در اسناد روایات و شرایط خاص راویان، توانستند احادیث معتبر و صحیح را از نقل های نادرست یا ضعیف تمییز دهند و این امر به صحت دین اسلام کمک کرد.
لغت نامه دهخدا
(اَ بُلْ عَمْ بَ)
سیر. ثوم. فوم. بوالعنبر. بلعنبر
لغت نامه دهخدا
(اَ بُلْ غَ)
الملیکی. از روات حدیث است. روات در علم حدیث نه تنها به عنوان ناقلان ساده احادیث شناخته نمی شوند، بلکه آنان به عنوان تحلیلگران و بررسی کنندگان دقت در سند روایت ها نیز شناخته می شوند. این افراد با دقت و توجه ویژه به منابع مختلف روایات، توانسته اند احادیث صحیح را از روایت های جعلی و نادرست تمییز دهند و به منابع معتبر علمی تبدیل کنند.
لغت نامه دهخدا
(اَ بُلْ مُ ذِ)
نعمان بن عبدالسلام. فقیه عابد اصفهانی و عبدالرحمن بن مهدی از او روایت کرده است. مؤلف حبیب السیر گوید: نسب اوبشش واسطه به تیم اﷲ بن ثعلبه (بن عکابه) می پیوست ووفات او به سال 182 هجری قمری بود و در تاریخ یافعی مسطور است که: و کان ابوالمنذر فقیهاً عابداً صاحب التصانیف. رجوع به حبیب السیر چ طهران ج 1 ص 279 شود
لغت نامه دهخدا
(اَ بُلْ مُ ذِ)
خروه. (مهذب الأسماء). رنگین تاج. گال. دیک. خروس. ابوالنبهان. ابوالیقظان. ابوسلیمان.
لغت نامه دهخدا
(اَ بُدْ دُرر)
یاقوت بن عبداﷲ مستعصمی. او اول کس است که در تجوید و تنقیح خط نسخ کوشید و از اقران ابن علقمی وزیر و معاصر مستعصم آخرین خلیفۀ عباسی است. رجوع به یاقوت مستعصمی شود. صاحب کشف الظنون در باب علم الخط کنیت او را ابوالمجد گفته است
یاقوت بن عبدالله رومی موصلی کاتب، ملقب به امین الدین، معروف به ملکی، منسوب به ملکشاه سلجوقی ابن محمد بن ملکشاه. رجوع به یاقوت بن عبدالله شود
یاقوت بن عبدالله حموی رومی. متوفی 626هجری قمری در باب علم الخط از کشف الظنون ذکر او آمده است و نمیدانم کدام یک از موسومین به نام یاقوت است
یاقوت بن عبداﷲ رومی، ملقب به مهذب الدین مولی ابی منصور الجیلی. شاعر و کاتب مشهور. رجوع به یاقوت بن عبداﷲ شود
لغت نامه دهخدا