جدول جو
جدول جو

معنی ابوالغادیه - جستجوی لغت در جدول جو

ابوالغادیه
(اَ بُلْ یَ)
جهنی یا مزنی. مسلم یا یسار بن سبع یا ابن ازهر. صحابی است و او قاتل عمار یاسر است و خود او از رسول صلوات الله علیه روایت میکرد که فرمود: لاترجعوا بعدی کفاراً یضرب بعضکم رقاب بعض. در تاریخ اسلام، صحابی عنوانی است که به یاران و همراهان راستین پیامبر اسلام (ص) داده می شود. این افراد در گسترش اسلام، نشر قرآن و حفظ سنت نبوی نقش بی بدیلی ایفا کردند. بسیاری از آنان در جنگ های صدر اسلام حضور داشتند و از اسلام دفاع کردند.
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(اَ بُلْ یَ)
الشامی. او را پنجاه ورقه شعر است. (ابن الندیم)
لغت نامه دهخدا
(اَ بُلْ غَ)
الملیکی. از روات حدیث است. روات در علم حدیث نه تنها به عنوان ناقلان ساده احادیث شناخته نمی شوند، بلکه آنان به عنوان تحلیلگران و بررسی کنندگان دقت در سند روایت ها نیز شناخته می شوند. این افراد با دقت و توجه ویژه به منابع مختلف روایات، توانسته اند احادیث صحیح را از روایت های جعلی و نادرست تمییز دهند و به منابع معتبر علمی تبدیل کنند.
لغت نامه دهخدا
ابوال غازی آخرین تن از امرای جانی یا امرای هشترخانی که از سال 1758 تا 1785 میلادی در ولایات زیر جیحون فرمانروابوده است، امرای درانی افغانستان ولایات متصرفی این سلسله را گرفتند و دورۀ حکومت ایشان در زمان همین ابوالغازی و به سال 1785 به دست امرای منگیت پایان یافت، (ترجمه طبقات سلاطین اسلام لین پول ص 245 و 246)
لغت نامه دهخدا
(اَ بُلْ)
اول. سیزدهمین از خوانین ازبک خیوه (از 1053 تا 1074 هجری قمری). او پس از برادر خویش اسفندیار امارت یافت چون بیست سال فرمان راند باختیار دست از تاج و تخت بکشید و امارت به پسر خویش انوشه داد و1074 هجری قمری درگذشت و او را کتابی است در تاریخ تاتار و آن کتاب به آلمانی ترجمه شده و نیز بفرانسه در لیدن در 1726 میلادی به طبع رسیده است
لغت نامه دهخدا