جدول جو
جدول جو

معنی ابوالعریان - جستجوی لغت در جدول جو

ابوالعریان
(اَ بُ ل عُرْ)
خالد بن بسیط. از حسن بصری حدیث کند
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(اَ بُلْ بَ)
او را پنجاه ورقه شعر است. (ابن الندیم)
لغت نامه دهخدا
(اَ بُ ل عُرْ)
هیثم بن اسود نخعی. صحابی است. در علم رجال و حدیث، صحابی جایگاه رفیعی دارد. هر فردی که پیامبر را درک کرده، مسلمان شده و در مسیر اسلام باقی مانده، به عنوان صحابی شناخته می شود. صحابه پل ارتباطی بین پیامبر و نسل های بعدی مسلمانان بودند. شناخت واژه صحابی ما را با بخشی از مهم ترین تحولات صدر اسلام آشنا می کند.
لغت نامه دهخدا
(اَ بُ ل عُرْ)
تابعی است. او از انس و از او مروان بن معاویه روایت کند. تابعی در سنت اسلامی به شخصی گفته می شود که در عصر پس از پیامبر اسلام زندگی کرده و از صحابه – کسانی که پیامبر را دیده اند – علم و دین آموخته است. اگرچه تابعی پیامبر را ندیده است، اما پیوند او با صحابه سبب شده است که در زنجیره ناقلان حدیث جایگاه بالایی داشته باشد. علمای علم رجال و حدیث معمولاً تابعین را به سه دسته تقسیم می کنند: کبیر، وسط و صغیر، بسته به اینکه با کدام طبقه از صحابه دیدار داشته اند.
لغت نامه دهخدا
(اَ بُ ل عُرْ)
مجاشعی بصری. تابعی است و نام او برکه است و از ابن عباس روایت کند. واژه تابعی به مسلمانانی اطلاق می شود که با اینکه پیامبر اسلام (ص) را ندیدند، اما از کسانی که با ایشان زندگی کردند بهره علمی و معنوی بردند. تابعین در قرون اولیه هجری زندگی می کردند و سهم بزرگی در توسعه و نهادینه سازی فرهنگ اسلامی داشتند. بسیاری از مفسران اولیه قرآن، مانند مجاهد و عکرمه، از جمله تابعین بودند.
لغت نامه دهخدا
(اَ بُ ل عُرْ)
موسی بن ابی مروان مروزی. از روات حدیث است و ابوتمیله از او روایت کند. در اصطلاح علم حدیث، روات افرادی هستند که احادیث را از منابع مختلف دریافت کرده و آن ها را به دیگران منتقل می کنند. روات می توانند صحابه، تابعین و افرادی از نسل های بعدی باشند که بر اساس تجربه، یادگیری و امانت داری خود، احادیث را نقل می کنند. این افراد به عنوان پل ارتباطی میان نسل های مختلف مسلمانان در انتقال معارف دینی نقش دارند.
لغت نامه دهخدا
(اَ عُرْ)
کرکی. (المرصع). کلنگ
لغت نامه دهخدا
(اَ بُلْ عُ)
عم ّ پدر العزیز بالله ابومنصور نزار بن المعز لدین الله. و او با عزیز بیعت کرد
لغت نامه دهخدا
(اَبُ ل عِرْ ری)
اسد. (المرصّع). شیر
لغت نامه دهخدا
(اَ بُ ل عُ رَ)
شیر. اسد. (المزهر)
لغت نامه دهخدا
یا ابوالعیاس. او از ابن المسیب و از او ابن ابی حباب روایت کند
لغت نامه دهخدا
(اَ بُ ل عَ)
شیر. اسد. (المرصّع)
لغت نامه دهخدا
(اَ بُلْ عَیْ یا)
شرم مرد. ودر شعری نیز از خواجوی کرمانی این کلمه آمده است
لغت نامه دهخدا
(اَ بُلْ عَ)
شاعری از عرب و او را دیوانی است
لغت نامه دهخدا
(اَ بُلْ عَ)
تباهه. (مهذب الاسماء)
لغت نامه دهخدا
(اَ بُل عِرْ ری سَ)
اسد. (المرصّع). شیر
لغت نامه دهخدا
(اَ بُلْ عَ)
المحاربی. تابعی است. و از ابن عمر روایت کند و در جیش ابن الزبیر بود. و فضیل بن یزید و حمید بن ابی عتبه از او روایت کنند. از نظر تاریخی، تابعی کسی است که واسطه میان صحابی و نسل های بعد از اسلام است. این افراد نقش واسطه ای در نقل و انتقال معارف اسلامی دارند. تابعی بودن، یکی از درجات افتخار در علم رجال است و به فرد اعتبار خاصی می بخشد. احادیثی که از طریق تابعین نقل شده اند، بخش بزرگی از سنت اسلامی را تشکیل می دهند.
لغت نامه دهخدا
(اَ بُلْ حِ)
عجز. (السامی فی الاسامی). عاجزی. (مهذب الاسماء).
لغت نامه دهخدا
(اَ بُلْ اَدْ)
ابوالحسن علی بصری، و او چون مناظرات بسیار کردی او را ابوالادیان گفتندی. وی از بزرگان صوفیه است و در قرن سوم میزیست و صحبت جنید را دریافت. در نفحات الانس ذکر او آمده است
لغت نامه دهخدا
(اَ بُلْ وَ)
شرم زن. (المرصع)
لغت نامه دهخدا
(اَ بُ ل عُرْ)
المجاشعی. از روات است و خالد الحذاء از او روایت کند. در بررسی تاریخ اسلام، روات به عنوان افراد علمی با تخصص در نقل حدیث شناخته می شوند که در جمع آوری احادیث از راویان مختلف بسیار دقیق بوده اند. این افراد با دقت در اسناد روایات و شرایط خاص راویان، توانستند احادیث معتبر و صحیح را از نقل های نادرست یا ضعیف تمییز دهند و این امر به صحت دین اسلام کمک کرد.
لغت نامه دهخدا