معنی ابوالعرمض - جستجوی لغت در جدول جو
ابوالعرمض
(اَ بُلْ عَ مَ)
گاومیش. جاموس. (المزهر)
ادامه...
گاومیش. جاموس. (المزهر)
لغت نامه دهخدا
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
ابوالقریض
(اَ بُلْ قَ)
گاومیش. (مهذب الاسماء). جاموس. و رجوع به ابوالعرمض شود، کدری. (المرصع)
ادامه...
گاومیش. (مهذب الاسماء). جاموس. و رجوع به ابوالعرمض شود، کدری. (المرصع)
لغت نامه دهخدا
ابوالعرین
(اَ بُ ل عَ)
شیر. اسد. (المرصّع)
ادامه...
شیر. اسد. (المرصّع)
لغت نامه دهخدا
ابوالعریف
(اَ بُ ل عُ رَ)
شیر. اسد. (المزهر)
ادامه...
شیر. اسد. (المزهر)
لغت نامه دهخدا
ابوالعریس
(اَبُ ل عِرْ ری)
اسد. (المرصّع). شیر
ادامه...
اسد. (المرصّع). شیر
لغت نامه دهخدا
ابوالعراب
(اَ بُلْ عُ)
عم ّ پدر العزیز بالله ابومنصور نزار بن المعز لدین الله. و او با عزیز بیعت کرد
ادامه...
عم ّ پدر العزیز بالله ابومنصور نزار بن المعز لدین الله. و او با عزیز بیعت کرد
لغت نامه دهخدا
ابوالکرم
(اَ بُلْ کَ رَ)
نصرالدین وزیر ملک افضل. ابوالکرم لقب اوست و کنیت او ابوالفتح است. رجوع بنصرالدین ابوالفتح ملقب به ابوالکرم... شود
ادامه...
نصرالدین وزیر ملک افضل. ابوالکرم لقب اوست و کنیت او ابوالفتح است. رجوع بنصرالدین ابوالفتح ملقب به ابوالکرم... شود
لغت نامه دهخدا
ابوالحرم
لقب جماعتی است، درویشی. (مهذب الاسماء)
ادامه...
لقب جماعتی است، درویشی. (مهذب الاسماء)
لغت نامه دهخدا
ابوالحرم
(اَ بُلْ حُرُ)
کنیتی است از کنای عرب
ادامه...
کنیتی است از کنای عرب
لغت نامه دهخدا
ابوالعمر
(اَ بُلْ عُ)
کرکس
ادامه...
کرکس
لغت نامه دهخدا
ابوالعرق
(اَ بُلْ عِ)
کحیلا. حمحم. و حمحم را به معنی گاوزبان (لسان الثور) و هم خاکشی آورده اند
ادامه...
کحیلا. حمحم. و حمحم را به معنی گاوزبان (لسان الثور) و هم خاکشی آورده اند
لغت نامه دهخدا
ابوالعرف
(اَ بُلْ عُ)
نوعی گاو دشتی به افریقیه
ادامه...
نوعی گاو دشتی به افریقیه
لغت نامه دهخدا
ابوالعرب
(اَ بُلْ عَ رَ)
کنیت سام بن نوح
ادامه...
کنیت سام بن نوح
لغت نامه دهخدا
بوالعرض
دهی از دهستان بهنام عرب که در بخش ورامین شهرستان تهران واقع است. و 568 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 1)
ادامه...
دهی از دهستان بهنام عرب که در بخش ورامین شهرستان تهران واقع است. و 568 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 1)
لغت نامه دهخدا