لقب ربیعه بن جریش است. ابن اثیر در المرصع گوید: لقب ربیعه بن الجریش بن کعب بن ربیعه بن عامر بن صعصعه. و العبره خرزه کان یلبسها بمنزلهالتاج. ذکره ابن الکلبی. و رجوع به منتهی الارب در کلمه عبر شود
لقب ربیعه بن جریش است. ابن اثیر در المرصع گوید: لقب ربیعه بن الجریش بن کعب بن ربیعه بن عامر بن صعصعه. و العبره خرزه کان یلبسها بمنزلهالتاج. ذکره ابن الکلبی. و رجوع به منتهی الارب در کلمه عبر شود
الناشی. شاعر. او از رؤسای متکلمین زنادقه (مانویه) بود که به اسلام تظاهر میکرد. او راست: دیوان شعر و کتاب فضیلهالسودان علی البیضان. (از ابن الندیم). رجوع به ناشی... شود
الناشی. شاعر. او از رؤسای متکلمین زنادقه (مانویه) بود که به اسلام تظاهر میکرد. او راست: دیوان شعر و کتاب فضیلهالسودان علی البیضان. (از ابن الندیم). رجوع به ناشی... شود
بردعی. احمد بن محمّدبن هارون. از عرفای مائۀ چهارم. وی درک صحبت ابوبکر طاهری و ابومحمّد مرتعش کرده است. رجوع به نامۀ دانشوران ج 2 ص 421 شود ابن خاتون. احمد بن محمد بن علی بن محمد بن محمد بن خاتون عاملی. رجوع به ابن خاتون جمال الدین ابوالعباس احمد بن شمس الدین محمد... شود نجاشی احمد بن علی بن احمد. صاحب کتاب فهرست معروف. و بعضی کنیت او را ابوالخیرو برخی ابوالحسین گفته اند. رجوع به نجاشی... شود احمد بن عبیدالله بن محمّدبن عماد الثقفی الکاتب. رجوع به ابن عماد ثقفی. و رجوع به احمد بن عبیدالله بن محمّد بن عمّار... شود باوردی نیشابوری. او در مائۀ چهارم میزیست. و صحبت شبلی و شیخ ابوبکر طمستانی را دریافت. رجوع بنامۀ دانشوران ج 2 ص 420 شود قیسی. احمد بن عبدالمؤمن بن موسی بن عیسی بن عبدالمؤمن قیسی شریشی. رجوع به احمد و رجوع به ابوالعباس شریشی شود ابن بندار. بردعی (؟). رجوع به تاریخ ابوعلی مسکویه ج 3 ص 101 چ گیب شود. و مرحوم کسروی آنر ابن ندار خوانده است ابن خلکان شمس الدین ابوالعباس احمد بن ابراهیم بن ابی بکر بن خلکان بن ناوک البرمکی. رجوع به ابن خلکان... شود فضل بن الربیع بن یونس بن محمد بن عبدالله بن ابی فروه. مولی عثمان بن عفان، مسمی به کیسان. رجوع به فضل... شود اتاکم بأمرالله از احفاد المسترشد بالله. رجوع به اتاکم بأمرالله شود. و رجوع به ص 85 حبیب السیر ج 2 شود خضر بن ثروان بن احمد ثعلبی. از علمای نحو است و مولد او سال 544 هجری قمری بوده است. رجوع به خضر... شود
بردعی. احمد بن محمّدبن هارون. از عرفای مائۀ چهارم. وی درک صحبت ابوبکر طاهری و ابومحمّد مرتعش کرده است. رجوع به نامۀ دانشوران ج 2 ص 421 شود ابن خاتون. احمد بن محمد بن علی بن محمد بن محمد بن خاتون عاملی. رجوع به ابن خاتون جمال الدین ابوالعباس احمد بن شمس الدین محمد... شود نجاشی احمد بن علی بن احمد. صاحب کتاب فهرست معروف. و بعضی کنیت او را ابوالخیرو برخی ابوالحسین گفته اند. رجوع به نجاشی... شود احمد بن عبیدالله بن محمّدبن عماد الثقفی الکاتب. رجوع به ابن عماد ثقفی. و رجوع به احمد بن عبیدالله بن محمّد بن عمّار... شود باوردی نیشابوری. او در مائۀ چهارم میزیست. و صحبت شبلی و شیخ ابوبکر طمستانی را دریافت. رجوع بنامۀ دانشوران ج 2 ص 420 شود قیسی. احمد بن عبدالمؤمن بن موسی بن عیسی بن عبدالمؤمن قیسی شریشی. رجوع به احمد و رجوع به ابوالعباس شریشی شود ابن بندار. بردعی (؟). رجوع به تاریخ ابوعلی مسکویه ج 3 ص 101 چ گیب شود. و مرحوم کسروی آنر ابن ندار خوانده است ابن خلکان شمس الدین ابوالعباس احمد بن ابراهیم بن ابی بکر بن خلکان بن ناوک البرمکی. رجوع به ابن خلکان... شود فضل بن الربیع بن یونس بن محمد بن عبدالله بن ابی فروه. مولی عثمان بن عفان، مسمی به کیسان. رجوع به فضل... شود اتاکم بأمرالله از احفاد المسترشد بالله. رجوع به اتاکم بأمرالله شود. و رجوع به ص 85 حبیب السیر ج 2 شود خضر بن ثروان بن احمد ثعلبی. از علمای نحو است و مولد او سال 544 هجری قمری بوده است. رجوع به خضر... شود
اسفراینی. فضل بن احمد. او در اول کاتب فایق و سپس بخدمت ناصرالدین سبکتکین پیوست و بروزگار سلطنت محمود وزارت یافت و صاحب جامعالتواریخ گوید: اگر چه فضل بن احمد از حلیۀ فضل و ادب و تبحر در لغت عرب عاری بود امّا در ضبط امور مملکت و سرانجام مهام سپاهی و رعیت ید بیضا مینمود و او را حق سبحانه و تعالی پسری ارزانی داشت، حجاج نام و آن مولود عاقبت محمود بکسب فضائل نفسانی پرداخته سرآمد افاضل روزگار و اشعار عربی در غایت فصاحت و بلاغت در سلک نظم کشید و همچنین دختر فضل بن احمددر علم حدیث مهارت تمام پیدا کرد چنانکه بعض محدّثان از وی روایت کردند و چون مدت ده سال از وزارت ابوالعباس درگذشت (باسعایتهای علی خویشاوند) اختر طالعش از اوج شرف بحضیض وبال انتقال یافت. گویند او را غلامی از ترکستان بیاوردند و سلطان وصف آن غلام بشنید و او منکر وجود چنین غلامی شد و سلطان ناآگاهان ب خانه وزیر رفت و غلام بدید و عربدۀ ترکانه آغاز کرد و بضبطاموال او فرمان کرد و وزارت باحمد بن حسن میمندی داد. و خود بجانب هندوستان متوجه گشت و در غیبت وی بعض از امرای بدسگال او را در زندان آنقدر شکنجه کردند تا در زیر شکنجه در 404 هجری قمری درگذشت. و ثعالبی در یتیمه آنجا که فضائل اسفرائن را میشمارد میگوید: ابوالعباس فضل بن احمد که محمود سبکتکین را در کنف تربیت خویش شایستۀ سریر سلطنت ساخت از اسفراین باشد. و در دیوان منسوب به منوچهری قصیدۀ سینیّه در مدح ابوالعباس اسفراینی آمده است و از جملۀ ابیات آن است: هزاردستان این مدحت منوچهری کند روایت در مدح خواجه بوالعباس بزرگ بار خدائی که ایزد متعال یگانه کرد بتوفیقش از جمیعالناس همه بکردن خیر است مر ورا همت همه بدادن مال است مر ورا وسواس هزار بار ز عنبر شهی تر است بخلق هزار بار ز آهن قویتر است بباس چو عدل او باشد آن جایگه نباشد جور چوامن او باشد آن جایگاه نیست هراس خدای عزوجل از تنش بگرداناد مکاره دو جهان و وساوس خناس. رجوع به دستورالوزراء خوندمیر و شرح یمینی چ قاهره ص 156تا 165. و تاریخ گزیدۀ ص 84 و آثارالوزراء سیف الدین عقیلی و حبیب السیر ج 1 ص 330 و 331 و 335 و تاریخ بیهقی چ ادیب ص 7، 140، 195، 245، 512 شود
اسفراینی. فضل بن احمد. او در اول کاتب فایق و سپس بخدمت ناصرالدین سبکتکین پیوست و بروزگار سلطنت محمود وزارت یافت و صاحب جامعالتواریخ گوید: اگر چه فضل بن احمد از حلیۀ فضل و ادب و تبحر در لغت عرب عاری بود امّا در ضبط امور مملکت و سرانجام مهام سپاهی و رعیت ید بیضا مینمود و او را حق سبحانه و تعالی پسری ارزانی داشت، حجاج نام و آن مولود عاقبت محمود بکسب فضائل نفسانی پرداخته سرآمد افاضل روزگار و اشعار عربی در غایت فصاحت و بلاغت در سلک نظم کشید و همچنین دختر فضل بن احمددر علم حدیث مهارت تمام پیدا کرد چنانکه بعض محدّثان از وی روایت کردند و چون مدت ده سال از وزارت ابوالعباس درگذشت (باسعایتهای علی خویشاوند) اختر طالعش از اوج شرف بحضیض وبال انتقال یافت. گویند او را غلامی از ترکستان بیاوردند و سلطان وصف آن غلام بشنید و او منکر وجود چنین غلامی شد و سلطان ناآگاهان ب خانه وزیر رفت و غلام بدید و عربدۀ ترکانه آغاز کرد و بضبطاموال او فرمان کرد و وزارت باحمد بن حسن میمندی داد. و خود بجانب هندوستان متوجه گشت و در غیبت وی بعض از امرای بدسگال او را در زندان آنقدر شکنجه کردند تا در زیر شکنجه در 404 هجری قمری درگذشت. و ثعالبی در یتیمه آنجا که فضائل اسفرائن را میشمارد میگوید: ابوالعباس فضل بن احمد که محمود سبکتکین را در کنف تربیت خویش شایستۀ سریر سلطنت ساخت از اسفراین باشد. و در دیوان منسوب به منوچهری قصیدۀ سینیّه در مدح ابوالعباس اسفراینی آمده است و از جملۀ ابیات آن است: هزاردستان این مدحت منوچهری کند روایت در مدح خواجه بوالعباس بزرگ بار خدائی که ایزد متعال یگانه کرد بتوفیقش از جمیعالناس همه بکردن خیر است مر ورا همت همه بدادن مال است مر ورا وسواس هزار بار ز عنبر شهی تر است بخلق هزار بار ز آهن قویتر است بباس چو عدل او باشد آن جایگه نباشد جور چوامن او باشد آن جایگاه نیست هراس خدای عزوجل از تنش بگرداناد مکاره دو جهان و وساوس خناس. رجوع به دستورالوزراء خوندمیر و شرح یمینی چ قاهره ص 156تا 165. و تاریخ گزیدۀ ص 84 و آثارالوزراء سیف الدین عقیلی و حبیب السیر ج 1 ص 330 و 331 و 335 و تاریخ بیهقی چ ادیب ص 7، 140، 195، 245، 512 شود
زیاد. تابعی است. واژه تابعی به مسلمانانی اطلاق می شود که با اینکه پیامبر اسلام (ص) را ندیدند، اما از کسانی که با ایشان زندگی کردند بهره علمی و معنوی بردند. تابعین در قرون اولیه هجری زندگی می کردند و سهم بزرگی در توسعه و نهادینه سازی فرهنگ اسلامی داشتند. بسیاری از مفسران اولیه قرآن، مانند مجاهد و عکرمه، از جمله تابعین بودند.
زیاد. تابعی است. واژه تابعی به مسلمانانی اطلاق می شود که با اینکه پیامبر اسلام (ص) را ندیدند، اما از کسانی که با ایشان زندگی کردند بهره علمی و معنوی بردند. تابعین در قرون اولیه هجری زندگی می کردند و سهم بزرگی در توسعه و نهادینه سازی فرهنگ اسلامی داشتند. بسیاری از مفسران اولیه قرآن، مانند مجاهد و عکرمه، از جمله تابعین بودند.
غنیم بن قیس. از روات حدیث است. در بررسی تاریخ اسلام، روات به عنوان افراد علمی با تخصص در نقل حدیث شناخته می شوند که در جمع آوری احادیث از راویان مختلف بسیار دقیق بوده اند. این افراد با دقت در اسناد روایات و شرایط خاص راویان، توانستند احادیث معتبر و صحیح را از نقل های نادرست یا ضعیف تمییز دهند و این امر به صحت دین اسلام کمک کرد.
غنیم بن قیس. از روات حدیث است. در بررسی تاریخ اسلام، روات به عنوان افراد علمی با تخصص در نقل حدیث شناخته می شوند که در جمع آوری احادیث از راویان مختلف بسیار دقیق بوده اند. این افراد با دقت در اسناد روایات و شرایط خاص راویان، توانستند احادیث معتبر و صحیح را از نقل های نادرست یا ضعیف تمییز دهند و این امر به صحت دین اسلام کمک کرد.