جدول جو
جدول جو

معنی ابوالشموس - جستجوی لغت در جدول جو

ابوالشموس
(اَ بُشْ شَ)
بلوی. صحابیست و غزوۀ تبوک را دریافته است، نان تنک. صحابی به یار و همراه پیامبر اسلام (ص) اطلاق می شود که در دوران حیات پیامبر با او ملاقات کرده، به اسلام گرویده و ایمان خود را حفظ کرده باشد. صحابه نقش مهمی در گسترش دین اسلام، انتقال احادیث و ثبت وقایع تاریخی دارند. بررسی زندگی صحابه یکی از ارکان مهم مطالعات اسلامی است و شناخت آنان به درک بهتر صدر اسلام کمک می کند.
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(اَ بُلْ قَ)
زید بن علی الجرمی یا العبدی. محدث است و عوف از او روایت کند. محدثان با جمع آوری احادیث صحیح و نقد اسناد روایات، مهم ترین منابع دینی مسلمانان را تدوین کردند. این افراد با مطالعه و بررسی دقیق تاریخ نگاری های حدیثی، به طور دقیق احادیث را از هم تفکیک کرده و از آن ها برای تبیین اصول دینی و فقهی استفاده کردند. وجود محدثان در تاریخ اسلام سبب شد تا سنت پیامبر به صورت صحیح و قابل اطمینان به مسلمانان منتقل شود.
لغت نامه دهخدا
(اَ بُنْ ن ؟)
صاحب المرصع این صورت را آورده و گوید جایگاهی است در بلاد مصر نزدیکی حیره (شاید: جیزه). در مظان دیگر یافت نشد
لغت نامه دهخدا
(اَ بُلْ)
نور بن یزید اعرابی. یکی از فصحای بدوی. گویند او گاهی ببصره میشد و بر آل سلیمان فرود می آمد و نیز گویند ابن المقفع فصاحت از او فراگرفت. و ظاهراً هم شخص او و هم نسبت تعلم ابن المقفع از او مصنوع و مجعول و مخترع است
لغت نامه دهخدا
(اَ بُشْ شو)
غراب
لغت نامه دهخدا
(اَ بُشْ شَ)
نام طائفه ای از کردان ظاهراً منسوب به ابوالشوک حسام الدوله و این طائفه را بنوعناز نیز نامند
لغت نامه دهخدا
(اَ بُشْ شَ)
حسام الدوله، فارس بن ابی الفتح. از امرای کرد حلوان. او پس از وفات پدر در 401 هجری قمری امارت یافت. و با امراء اطراف خاصه برادر خویش مهلهل جنگها پیوست و به سال 437 هجری قمری مغلوب اینال سلجوقی گردید و بیشتر متصرفات وی به تسخیر او درآمد و ناچار با برادر خویش صلح کرد لکن در همان سال درگذشت. و اکراد تابع مهلهل گردیدند
لغت نامه دهخدا
(اَ بُشْ شَ)
یکی از فصحای اعراب و سپس در بصره اقامت گزیده است. او راست: کتاب الابل. (ابن الندیم)
لغت نامه دهخدا