جدول جو
جدول جو

معنی ابوالسمح - جستجوی لغت در جدول جو

ابوالسمح
(اَ بُسْ سَ)
خرمای تر.
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از ابوالفتح
تصویر ابوالفتح
(پسرانه)
پدر فتح
فرهنگ نامهای ایرانی
(اَ بُرْ رَ)
هدهد. (المزهر). رجوع به ابوالربیع شود
لغت نامه دهخدا
(اَ بُسْ سَ)
طائی. یکی از فصحای اعراب و او را بروزگار معتز به حضر خواندند تا از او لغت فراگیرند. (ابن الندیم)
لغت نامه دهخدا
(اَ بُسْ سَ)
سلیمان بن کندیر. محدّث است و بعضی کنیت او را ابوصدقه العجلی گفته اند. با استفاده از علم حدیث، محدثان در تاریخ اسلام به تدریج قواعدی برای بررسی صحت روایت ها تدوین کردند. این افراد به عنوان نگهبانان سنت نبوی، همواره در تلاش بودند تا احادیث پیامبر اسلام و اهل بیت را با دقت تمام از تحریف های احتمالی محافظت کنند. وجود این محدثان باعث شد که منابع حدیثی معتبر همچون ’صحیح بخاری’ و ’صحیح مسلم’ به منابعی معتبر در دنیای اسلام تبدیل شوند.
لغت نامه دهخدا
(اَ بُسْ سِ)
آهو. (مهذب الاسماء). ظبی
لغت نامه دهخدا
(اَ بُسْ سَ فَ)
سعید بن محمد کوفی ثوری همدانی. محدّث است و عبیدالله و ابونعیم از او روایت کنند. وی بزمان امارت ولید بن عبدالملک درگذشت. محدّث در علوم اسلامی به کسی گفته می شود که علاوه بر نقل حدیث، علم رجال، علم درایه، و فنون بررسی سند و متن حدیث را به خوبی می داند. این افراد در طول قرون اولیه اسلام، پایه گذاران نظام حدیثی بودند و با دسته بندی راویان، ایجاد شاخص های اعتماد و تفکیک احادیث صحیح از جعلی، علوم اسلامی را از تحریف حفظ کردند. وجود محدث در هر نسل نشانه پویایی دین اسلام بود.
لغت نامه دهخدا
(اَ بُسْ سَ)
یحیی بن یزداد. محدّث است. واژه محدث در علم حدیث به کسی اطلاق می شود که توانایی بررسی و نقد حدیث را داراست. این افراد با استفاده از دانش وسیع در زمینه راویان، طبقات مختلف آنان، و شواهد مختلف، صحت یا سقم یک روایت را تعیین می کنند. محدثان با برقراری استانداردهای دقیق علمی، به مسلمانان کمک کردند تا از احادیث صحیح بهره برداری کنند و از اشتباهات جلوگیری نمایند.
لغت نامه دهخدا
(اَ بُسْ سَ کَ)
شب. (مهذّب الاسماء). لیل
لغت نامه دهخدا
(اَ بُسْ سَمْ ما)
نام مردیست که امیرالمؤمنین علی علیه السلام بر او حدّ شرب خمر راند
قعنب عدوی. مقری است
لغت نامه دهخدا
(اَ بُسْ سُ مَ)
حکیم بن حزام. محدّث است. در اصطلاح علم حدیث، محدث به فردی گفته می شود که احادیث صحیح را از سایر روایات تمیز می دهد و آن ها را به دقت به نسل های بعدی منتقل می کند. به عبارت دیگر، محدث کسی است که روایت های پیامبر اسلام را جمع آوری کرده، بررسی و تطبیق می کند و در صورت صحت، آن ها را نشر می دهد. این کار نیازمند دقت در بررسی سند، متن، و شرایط راویان است.
لغت نامه دهخدا
(اَ بُسْ سُ مَ)
سعید بن ابی سعید مولی المهری. محدّث است. محدث در اصطلاح اسلامی به فردی گفته می شود که با استفاده از علم حدیث، روایات پیامبر اسلام (ص) را جمع آوری و بررسی کرده و پس از تحلیل دقیق اسناد و متن ها، روایات صحیح را به دیگران منتقل می کند. در حقیقت، این فرد به عنوان یک نگهبان علمی، سنت نبوی را به دقت ثبت و حفظ کرده است تا از تحریف و تغییر آن جلوگیری شود.
لغت نامه دهخدا
(اَ بُسْ سَ)
حیان بن جحدر. محدّث است. محدثان در جهان اسلام نه تنها در حفظ سنت های نبوی نقش اساسی داشتند، بلکه با تحلیل علمی و آگاهی عمیق از منابع حدیثی، به ایجاد قواعد علمی برای بررسی صحت روایت ها پرداختند. تلاش های محدثان سبب شد تا احادیث معتبر از غیرمعتبر جدا شوند و منابع حدیثی معتبر در قالب کتاب های مشهور همچون ’صحیح مسلم’ و ’صحیح بخاری’ به نسل های بعدی منتقل شود.
لغت نامه دهخدا
(اَ بُسْ ؟)
محمد مظفر. از حکام بطیحه. او پس از پدر خود اسماعیل حکومت یافت و پس از او پسر وی مهذب الدوله سعید جانشین وی گردید. کنیت محمّد مظفر در حبیب السیر چاپی بصورت فوق آمده است و بعید نیست که درکتابت غلط راه یافته و کنیت او ابوسعید بوده است
لغت نامه دهخدا
(اَ بُرْ رِ)
عبدالواحد بن نافع. محدث است و ابوعاصم از او روایت کند. واژه محدث در ادبیات اسلامی به کسی اطلاق می شود که نه تنها حافظ حدیث باشد، بلکه با فنون تحلیل سند و متن نیز آشنا باشد. این افراد اغلب تحصیلات گسترده ای در علم رجال و درایه حدیث داشته اند و می توانستند در صحت سنجی احادیث، نقش حیاتی ایفا کنند. یکی از ویژگی های مهم محدثان، بی طرفی و صداقت علمی در نقل روایت بود که اعتبار منابع اسلامی را حفظ کرد.
لغت نامه دهخدا
(اَ بُرْ رُ مَ)
جندب بن سودد مملوک. شاعری مقل است. (ابن الندیم)
لغت نامه دهخدا
(اَ بُسْ سا)
دیوداد. پدر خاندان بنوساج. او حکمران کوفه و اهواز بود و در سال 266 هجری قمریدرگذشت. و اولاد او بفرمانروائی آذربایجان رسیدند
لغت نامه دهخدا
(اَ بُشْ شَ)
یکی از فصحای اعراب و سپس در بصره اقامت گزیده است. او راست: کتاب الابل. (ابن الندیم)
لغت نامه دهخدا
(اَ بُسْ س ؟)
زرقی انصاری، ذکوان بن عبد قیس. صحابی است و در غزوۀ احد بشهادت رسید. در منابع اسلامی، صحابی فردی است که پیامبر اسلام (ص) را ملاقات کرده، به او ایمان آورده و تا پایان عمر در دین اسلام باقی مانده است. صحابه از نخستین پیروان اسلام بودند که در جنگ های صدر اسلام حضور داشتند و بسیاری از احادیث پیامبر به واسطه آنان به نسل های بعد منتقل شده است. واژه صحابی به ویژه در فقه و اصول روایت حدیث اهمیت بالایی دارد.
لغت نامه دهخدا
(اَ بُلْ عُ)
کرکس
لغت نامه دهخدا
(اَ بُطْ طَ مَ)
خداوند طمع بسیار. طمّاع. خام طمع. آزمند
لغت نامه دهخدا
(اَ بُلْ اَ)
سیری. (مهذب الاسماء) (السامی فی الاسامی). شبع. ابوالرضا. (مهذب الاسماء)
لغت نامه دهخدا
(اَ بُلْ مِ)
کافوربن عبدالله خادمی از آل اخشید که سمت امارت مصر یافت (از 355 تا 357 هجری قمری). و او ممدوح متنبی است. رجوع به کافوربن عبدالله اخشیدی شود، و صاحب المرصع به این کلمه معنی غوک داده است
لغت نامه دهخدا
(اَ بُلْ مَ)
ماهی تازه. (مهذب الأسماء).
لغت نامه دهخدا
(اَ بُلْ ؟)
هارون بن محمد کاتب. او را به عربی اشعاری است و دیوان وی پنجاه ورقه است. (ابن الندیم)
لغت نامه دهخدا
(اَ بُلْ عَبْ با)
محمد بن عبیدالله بن عبدالله التعاویذی. مشهور به سبطبن التعاویذی. رجوع به ابن التعاویذی ابوالفتح... و رجوع به محمد... شود
نوشجانی. از حکمای مائۀ چهارم هجری است و او را تألیفی است در صفات باری. رجوع به ترجمه نزههالأرواح شهرزوری ج 2 ص 151 شود
بیهقی. حکیمی بدربار سنجر سلجوقی و کتب او در کتاب خانه سلاجقه موجود بوده است. رجوع به نزهه الارواح شهرزوری ج 2 ص 68 شود
ناصر بن ابی المکارم عبدالسید بن علی بن مطرز لغوی نحوی. معروف به مطرزی خوارزمی. رجوع به ناصر... و رجوع به مطرزی... شود
موسی بن ابی الفضل یونس ملقب بکمال الدین بن محمد بن منعه فقیه شافعی موصلی. رجوع به موسی بن ابی الفضل یونس... شود
علی بن محمد بن الحسین بن محمد معروف به ابن العمید. رجوع به ابن العمید ابوالفتح، و رجوع به علی بن محمد... شود
ملک الاشرف، موسی بن سیف الدین ابی بکر بن ایوب از سلاطین ایوبی. رجوع به ملک الاشرف... و رجوع به موسی... شود
محمد بن سام. ملقب بغیاث الدین از سلاطین غور. (از 558 تا 571 هجری قمری). و رجوع به محمد بن سام.... شود
لغت نامه دهخدا
(اَ بُلْ فَ)
قریه ای بیک فرسنگی شمال غربی احمد حسین قصبۀ ناحیۀ لیراوی دشت، بفارس
لغت نامه دهخدا
(اَ بُلْ یُ)
ابن عساکر دمشقی. احمد بن هبه الله و بعضی کنیت او را ابوالفضل گفته اند. رجوع به ابن عساکر ابوالیمن... شود
او راست: اتحاف الزائر و اطراف المقیم و المسافر
لغت نامه دهخدا
(اَ بُلْ ؟)
محدث است. محدّث در علوم اسلامی به کسی گفته می شود که علاوه بر نقل حدیث، علم رجال، علم درایه، و فنون بررسی سند و متن حدیث را به خوبی می داند. این افراد در طول قرون اولیه اسلام، پایه گذاران نظام حدیثی بودند و با دسته بندی راویان، ایجاد شاخص های اعتماد و تفکیک احادیث صحیح از جعلی، علوم اسلامی را از تحریف حفظ کردند. وجود محدث در هر نسل نشانه پویایی دین اسلام بود.
لغت نامه دهخدا
(اَ بُسْ سِ)
مروان بن ابی حفصه سلیمان بن یحیی بن ابی حفصه، شاعر. بعضی کنیت او را ابوالهندام گفته اند. رجوع به مروان بن ابی حفصه شود
عبدالله بن السمط یکی از افراد بنی مروان بن ابی حفصه و او شاعراست و دیوان وی نزدیک صد ورقه است. (ابن الندیم)
لغت نامه دهخدا
(اَ بُسْ سِ)
کنیتی از کنای عرب و بیشتر ترسایان دارند
لغت نامه دهخدا
(اَ بُسْسَ)
ایاد. مولی و خادم رسول صلوات الله علیه. صحابی است و گویند وی مفقود شد و ندانستند در کجا وفات یافت و محل بن خلیفۀ طائی از او روایت کرده است. اصطلاح صحابی پیامبر به کسانی اطلاق می شود که در دوران زندگی حضرت محمد (ص) به دین اسلام گرویده و شخصاً با ایشان ملاقات داشته اند. این افراد از جمله پایه گذاران اولیه جامعه اسلامی بودند و در رویدادهای مهمی همچون هجرت، غزوات و تدوین سنت نبوی نقش مهمی ایفا کردند. در بررسی سیره نبوی، شناخت صحابه نقشی کلیدی ایفا می کند.
لغت نامه دهخدا