جدول جو
جدول جو

معنی ابوالاشعب - جستجوی لغت در جدول جو

ابوالاشعب
(اَ بُلْ اَ عَ)
باز. بازی. (المزهر) ، باز. (مهذب الاسماء). بازی
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(اَبُلْ اَ هََ)
لبن. شیر. ابوالابیض. (مهذب الاسماء).
لغت نامه دهخدا
(اَ بُلْ اَ عَ)
عزیز بن الفضل بن فضاله. او راست: کتاب الخیل و الاردیه و اسمائها بمکه. (ابن الندیم)
لغت نامه دهخدا
(اَ بُلْ قَ عَ)
کرکس. (مهذب الاسماء). نسر.
لغت نامه دهخدا
(اَ بُلْ اَ لَ)
ابراهیم بن عبدالله. یکی از رجال دولت بنی اغلب. او به سال 219 هجری قمری از دست بنی اغلب حکومت صقلیه داشت و در آن وقت با روم محاربات چند کرد وکشتی های روم بگرفت و بجزایر اطراف ایتالیا لشکر فرستاد و غنایم بیشمار به دست کرد و در سنۀ 223 مقارن وفات زیاده الله بن اغلب از آن مقام خلع و بافریقا شد
لغت نامه دهخدا
(اَ بُلْ اَ یَ)
عقاب. (المزهر). ابوحسان، خربوزه. (مهذب الاسماء). خربزه. بطّیخ
لغت نامه دهخدا
(اَ بُلْ اَ حَ)
استر. بغل. (المزهر). قاطر
لغت نامه دهخدا
(بُلْ اَ هََ)
رجوع به ابوالاشهب شود
لغت نامه دهخدا
(اَ بُلْ اَ عَزز)
قراتکین. محدثی است. واژه ی محدث از ریشه ’حدیث’ گرفته شده و به کسی اطلاق می شود که تخصص در نقل، حفظ و تحلیل احادیث دارد. این فرد معمولاً بر متون حدیثی مسلط است و می تواند صحیح را از ضعیف تشخیص دهد. محدثان نقش نگهدارنده سنت نبوی را داشتند و از طریق کتابت یا روایت شفاهی، احادیث را به نسل های بعدی منتقل کردند. برخی از معروف ترین محدثان عبارتند از بخاری، مسلم، ترمذی و نسائی.
لغت نامه دهخدا
(اَ بُلْ اَ شَدد)
سنان بن خالد بن اشدّ. یکی از شجعان عرب
لغت نامه دهخدا
(اَ بُصْ صَ)
پلنگ
لغت نامه دهخدا