جدول جو
جدول جو

معنی ابوالاسوار - جستجوی لغت در جدول جو

ابوالاسوار
(اَ بُلْ اَسْ)
ابوالسوار. شاوور بن فضلون. یکی از پادشاهان ارّان و ارمنستان در نیمۀ اول مائۀ پنجم هجری. مقرّ او شهر گنجه بود و او را جنگهای بسیار با ارامنه و روم بوده است و عاقبت بکمک الب ارسلان سلجوقی در سال 456 هجری قمری شهر آنی مرکز سلطنت ارامنه را تصرف کرد و در سال 459 درگذشت. صاحب قابوس نامه در کتاب خود نام او را آورده و اقامت خود را نزد وی به قصد غزای روم ذکر کرده است، دوشاب. (مهذب الاسماء)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(اَ بُلْ اَ وَ)
عمرو بن سفیان سلمی. مادرش از ترسایان و پدر او از مشرکین حربی احد بوده است. ابوالاعور خود از دوستداران آل بوسفیان و از دشمنان امیرالمؤمنین علی علیه السلام بود و در محاربۀ یرموک با یزید بن ابی سفیان به شام شد و به حرب صفین در سپاه معاویه بود. و آنگاه که عمرو بن العاص برای انتزاع مصر از عامل امیرالمؤمنین علی علیه السلام رفت با عمرو بود. و سپس به اخذ جزیه از اهل کتاب از جانب معاویه بفلسطین رفت و برزیگران آن ناحیت را شماره کرد و پس فرمانروای اردن و اعمال آن گشت، و معاویه وقتی او را بجای عمرو بن عاص به مصر فرستادن خواست و این امر صورت نبست
لغت نامه دهخدا
(وو)
فرزند فضل بن محمد ملقب به ابوالاسوار. یکی از وزیران الب ارسلان سلجوقی است و از طرف الب ارسلان حکومت ارمینیه را در سال 457 هجری قمری بدست آورد و در سال 459 هجری قمری درگذشت. (از زامباور ص 282)
لغت نامه دهخدا
(ذُلْ اِسْ)
لقب یکی از ملوک یمن است. و کان مسوّرا، فاغار علیهم، ثم انتهی به جمعه الی الکهف فتبعه بنومعد، فجعل منبّه یدخن علیهم حتی هلکوا. فسمّی دخاناً
لغت نامه دهخدا
(اَ بُسْ سَ)
النهدی الکوفی عمرو بن عمران. محدث است و بعضی او را ابوالسوداء النهدی گفته اند. یکی از ویژگی های بارز محدثان، دقت در نقل حدیث همراه با بررسی دقیق زنجیره راویان بود. آنان با استفاده از فنون پیشرفته نقد حدیث، توانستند روایات صحیح را از میان انبوهی از احادیث جعلی یا ضعیف جدا کنند. محدث کسی بود که با بررسی دقیق سند (اسناد روایت)، متن حدیث، و تطبیق آن با منابع دیگر، به راستی آزمایی سنت پیامبر اسلام می پرداخت و آن را حفظ می کرد.
لغت نامه دهخدا
(اَ بُسْ س ؟)
شاعری عرب. او را پنجاه ورقه شعر است. (ابن الندیم)
لغت نامه دهخدا
(اَ بُلْ اَ فَ)
یکی از روات که روایت از ابوحکیم دارد. در تاریخ اسلام، واژه روات به افرادی اطلاق می شود که احادیث پیامبر اسلام (ص) و اهل بیت (ع) را نقل کرده اند. روات با نقل احادیث، در واقع حافظان سنت نبوی و یک پیوند اصلی میان پیامبر و مسلمانان پس از او هستند. این افراد در فرآیند به دست آوردن و انتشار علم حدیث نقش برجسته ای ایفا کرده و به عنوان منابع معتبر نقل روایت ها شناخته می شوند.
لغت نامه دهخدا
(اَ بُلْ اَ وَ)
نمر. (المزهر). پلنگ. ابوالأبرد.
لغت نامه دهخدا
(اَ بُلْ اَ)
پوپو. پوپوک. هدهد. (المزهر). ابوالربیع. (مهذب الاسماء). ابوتمامه. پوپه. بدک. مرغ سلیمان. مرغ نامه بر. کوکله. بوبو. بوبک
لغت نامه دهخدا
(اَ بُسْ سِ)
الغنوی. یکی از فصحا و ابوعبیده از او ادب فرا گرفته است. واو را با محمد بن حبیب بن ابی عثمان مازنی بحثی است
لغت نامه دهخدا
(اَ بُلْ اَرْ)
در اصطلاح مشاقان و کیمیاگران، سیماب. جیوه. زیبق. مقابل ابوالأجساد که گوگرد است
لغت نامه دهخدا
(اَ بُلْ اَهَْ)
ابوالهول: و علی مقربه من هذه الاهرام...صوره غریبه من حجر... علی صفه آدمی هائل المنظر، وجهه الی الاهرام...تعرف بابی الاهوال. (رحلۀ ابن جبیر). و رجوع به ابوالهول شود، سگ. (مهذب الاسماء) ، کراخک. (در نسخه ای از مهذب الاسماء)
لغت نامه دهخدا
(اَ بُلْ ؟)
فضل بن مساور داماد ابی عوانه. از روات است و محمد بن مثنی از او روایت کند. روات در علم حدیث به کسانی گفته می شود که در جمع آوری و نقل احادیث از دیگران فعالیت کرده اند. این افراد می توانند صحابه پیامبر، تابعین و حتی نسل های بعدی باشند. در تاریخ اسلام، روات نه تنها مسئول انتقال روایت ها بلکه در تفسیر و تحلیل دقیق این احادیث نیز نقش داشته اند تا از تحریف و اشتباهات جلوگیری کنند.
لغت نامه دهخدا
(اَ بُدْ دُرر)
حسان بن حریث العدوی. از بنی عدی بن زید مناه وبعضی نام او را حریث بن حسان گفته اند. محدّث است. اوبه اسناد از علی بن ابیطالب علیه السلام و عمران بن حصین روایت کرده است و ابوالسوار به حلم و بردباری معروف است گویند وقتی براه مردی بایذاء و آزار وی آغازیدو تا در خانه وی از اذیّت بازنایستاد چون ابوالسوار به خانه درآمد گفت گمان کنم بسنده باشد. و دیگر گویند مردی او را دشنام برشمرد و او گفت اگر چنین است بد مردی که منم. رجوع به صفهالصفوه ج 3 ص 152 شود
العبدری. نام او حسان بن حریث است و از عمران بن حصین حدیث شنوده است. رجوع به ابوالسوار حسان بن حریث شود
لغت نامه دهخدا
(اَ بُلْ اَسْ)
ابوالسوار. شاوور بن منوچهر بن شاوورنبۀ شاوور بن فضلون از فرمانروایان ارّان و ارمنستان. او در سال 518 هجری قمری مغلوب پادشاه گرجستان و دستگیر گشت
لغت نامه دهخدا
تصویری از ابوالارواح
تصویر ابوالارواح
سیماب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ابوالارواح
تصویر ابوالارواح
((~. اَ))
در اصطلاح کیماگران به سیماب و جیوه گویند
فرهنگ فارسی معین