جدول جو
جدول جو

معنی ابوالاخیاس - جستجوی لغت در جدول جو

ابوالاخیاس
(اَ بُلْ اَخْ)
شیر. اسد. (المزهر)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(اَ بُلْاَضْ)
مطعام. (تاج العروس).
لغت نامه دهخدا
(اَ بُلْ اَدْ)
ابوالحسن علی بصری، و او چون مناظرات بسیار کردی او را ابوالادیان گفتندی. وی از بزرگان صوفیه است و در قرن سوم میزیست و صحبت جنید را دریافت. در نفحات الانس ذکر او آمده است
لغت نامه دهخدا
(اَ بُلْ اَ)
پوپو. پوپوک. هدهد. (المزهر). ابوالربیع. (مهذب الاسماء). ابوتمامه. پوپه. بدک. مرغ سلیمان. مرغ نامه بر. کوکله. بوبو. بوبک
لغت نامه دهخدا
یا ابوالعیاس. او از ابن المسیب و از او ابن ابی حباب روایت کند
لغت نامه دهخدا
(اَ بُلْ اَ یَ)
عبدالرحمن سلیمان حمصی، یا سلمان حمصی. نام شاعری از عرب
لغت نامه دهخدا
(اَ بُلْ اَ یَ)
کلاغ. (مهذب الاسماء)
لغت نامه دهخدا
(اَ بُلْ)
یسیر یا اسیر بن عمرو. صحابی است. صحابی در فرهنگ اسلامی به کسانی گفته می شود که سعادت دیدار پیامبر اسلام را داشته اند و به دین اسلام گرویده اند. این عنوان تنها با دیدار ظاهری حاصل نمی شود، بلکه شرط آن، ایمان و ماندن بر آن تا زمان مرگ است. صحابه نقشی کلیدی در تدوین و تبیین تعالیم اسلامی داشتند.
لغت نامه دهخدا