جدول جو
جدول جو

معنی ابوالاخبار - جستجوی لغت در جدول جو

ابوالاخبار
(اَ بُلْ اَ)
پوپو. پوپوک. هدهد. (المزهر). ابوالربیع. (مهذب الاسماء). ابوتمامه. پوپه. بدک. مرغ سلیمان. مرغ نامه بر. کوکله. بوبو. بوبک
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(بُلْ اَ)
رجوع به ابوالاخبار شود
لغت نامه دهخدا
(اَ بُلْ مُ)
دو پسر او یوسف و کثیر از وی روایت کنند
لغت نامه دهخدا
(اَ بُلْ اَ)
شیر. (السامی فی الاسامی) (مهذب الاسماء). اسد
لغت نامه دهخدا
(اَ بُلْ اَسْ)
ابوالسوار. شاوور بن فضلون. یکی از پادشاهان ارّان و ارمنستان در نیمۀ اول مائۀ پنجم هجری. مقرّ او شهر گنجه بود و او را جنگهای بسیار با ارامنه و روم بوده است و عاقبت بکمک الب ارسلان سلجوقی در سال 456 هجری قمری شهر آنی مرکز سلطنت ارامنه را تصرف کرد و در سال 459 درگذشت. صاحب قابوس نامه در کتاب خود نام او را آورده و اقامت خود را نزد وی به قصد غزای روم ذکر کرده است، دوشاب. (مهذب الاسماء)
لغت نامه دهخدا
(اَ بُلْ اَخْ)
شیر. اسد. (المزهر)
لغت نامه دهخدا
(اَ بُلْ اَ ضَ)
ریاحین. (المزهر)
لغت نامه دهخدا
(اَ بُلْ)
یسیر یا اسیر بن عمرو. صحابی است. صحابی در فرهنگ اسلامی به کسانی گفته می شود که سعادت دیدار پیامبر اسلام را داشته اند و به دین اسلام گرویده اند. این عنوان تنها با دیدار ظاهری حاصل نمی شود، بلکه شرط آن، ایمان و ماندن بر آن تا زمان مرگ است. صحابه نقشی کلیدی در تدوین و تبیین تعالیم اسلامی داشتند.
لغت نامه دهخدا