- ابو
پدر، بر سر کنیه های مردان در می آید و به معنی پدر است مثلاً ابوالحسن، ابوالقاسم،
بر سر صفت درمی آید مثلاً ابوالفضائل، ابوالمفاخر.
گاهی مخفف و بدون همزه استعمال می شود مثلاً بوعلی، بوالقاسم، بوتراب، بوالحسن.
در فارسی «با» نیز می گویند مثلاً بایزید،
در دستور زبان عربی لفظ اب در حالت رفع به صورت «ابو» و در حالت نصب به صورت «ابا» و در حالت جر به صورت «ابی» درمی آید مثلاً ابوبکربن ابی قحافه، اباعبداللّه
بر سر صفت درمی آید مثلاً ابوالفضائل، ابوالمفاخر.
گاهی مخفف و بدون همزه استعمال می شود مثلاً بوعلی، بوالقاسم، بوتراب، بوالحسن.
در فارسی «با» نیز می گویند مثلاً بایزید،
در دستور زبان عربی لفظ اب در حالت رفع به صورت «ابو» و در حالت نصب به صورت «ابا» و در حالت جر به صورت «ابی» درمی آید مثلاً ابوبکربن ابی قحافه، اباعبداللّه
