جدول جو
جدول جو

معنی ابهررود - جستجوی لغت در جدول جو

ابهررود(اَ هََ)
نام رودی است که از جنوب قزوین از کوههای سلطانیه سرچشمه گرفته خرۀ ابهر را مشروب کرده و به نام رودشور از ساوچبلاغ طهران گذشته و به رود کرج پیوندد و در باطلاقهای شرقی حوض سلطان فرو شود، نام ایالت نیشابور. ابرشهر
نام یکی از پنج خرۀ خمسۀ زنجان که در قسمت علیای رود ابهر (ابهررود) واقعاست و دارای یکصد و شش قریه. و مرکز آن ابهر است
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(اَ)
دهی است از بخش مرکزی شهرستان نوشهربا 220 تن سکنه. آب آن از رود خانه خیررودکنار و محصول آن برنج است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3)
نام رودیست در مازندران. (از سفرنامۀ مازندران و استرآباد رابینو متن انگلیسی ص 6 و 28، ترجمه فارسی ص 24 و 52)
لغت نامه دهخدا
از محال جرجان: از جرجان تا بازررود نه فرسنگ، ازو تا دیه محمدآباد هفت فرسنگ، ازو تا دهستان هفت فرسنگ جمله باشد. (نزهه القلوب چ لیدن ص 176)
لغت نامه دهخدا
(گَ / گُو هََ)
نام شعبه ای از شعبه های سفیدرود گیلان است. (فرهنگ جغرافیایی کیهان ص 68)
لغت نامه دهخدا
(اَ)
سنبل، و بعضی گویند نیلوفر است. (مؤیدالفضلاء)
لغت نامه دهخدا
(عَ دِ اَ خَ)
دهی است جزء دهستان ابهر بخش ابهررود شهرستان زنجان واقع در 17 هزارگزی خاور ابهر و 6 هزارگزی راه شوسۀ زنجان. ناحیه ایست کوهستانی و سردسیر و دارای 276 تن سکنه. آب آن از قنات تأمین میشود. محصول آن غلات و میوه است. اهالی به زراعت اشتغال دارند. راه آن از طریق قروه اتومبیل رو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2)
لغت نامه دهخدا
دهی از دهستان بخش ابهررود شهرستان زنجان. سکنۀ آن 540 تن. آب آن از قنات و رودخانه. محصول عمده آن غلات و انگور و صیفی. راه آن ماشین رو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2)
لغت نامه دهخدا
تصویری از بهرود
تصویر بهرود
سیحون
فرهنگ واژه فارسی سره