جدول جو
جدول جو

معنی ابلئجاج - جستجوی لغت در جدول جو

ابلئجاج
(سُ خَمْ پَرْ وَ)
گشاده و هویدا گردیدن
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(سُ خَمْ پَ)
هویدا شدن. وضوح
لغت نامه دهخدا
(اَ)
دندان شیر برآوردن کودک. (از منتهی الارب) (آنندراج) ، بممنون کسی رسیدن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). گویند امنته اذا بلغت ممنونه. (از منتهی الارب) (از ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(سُ خَمْ پَ)
نیک هویدا شدن
لغت نامه دهخدا
یا الالحجاج، ابوریحان بیرونی در کتاب الاّثارالباقیه عن القرون الخالیه در جدول انواع ملوک و القاب واقعه بر اشخاص این انواع گوید: الحجاج لقب عام ملوک سریر است
لغت نامه دهخدا
(اِ ضَ)
بهم درشدن آوازها. (منتهی الارب) (تاج المصادر بیهقی) (مصادر زوزنی).
لغت نامه دهخدا
(اِ تِ)
بانگ کردن شتر. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
تصویری از التجاج
تصویر التجاج
در هم شدن امواج، جوش و خروش دریا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ابجاج
تصویر ابجاج
شادکردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از التجاج
تصویر التجاج
((اِ تِ))
درهم شدن آوازها، درهم شدن امواج دریا
فرهنگ فارسی معین