- ابستا
- استاد
معنی ابستا - جستجوی لغت در جدول جو
- ابستا
- اوستا، کتاب مقدس زرتشتیان که امروزه یک پنجم از اصل آن باقی مانده است، ابستا، استا، است، وستا، ستا
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
ثابت، استوار، پابرجا، مقاوم
کتاب مذهبی زرتشتیان
کتاب مقدس زرتشتیان که امروزه یک پنجم از اصل آن باقی مانده است، ابستا، استا، است، وستا، ستا
Stagnant, Static
застойный , статичный
stagnierend, statisch
застійний , статичний
stagnacyjny, statyczny
停滞的 , 静态的
estagnado, estático
stagnante, statico
estancado, estático
stagnant, statique
stilstaand, statisch
ค้างอยู่ , คงที่
terhenti, statis
إعادة التّرطيب , شطف
स्थिर
עומד , סטטי
停滞した , 静的な
정체된 , 정적인
durağan, statik
iliyozuiliwa, isiyo wasiliana
স্থির
استاد از استاییدن یعنی ستایش کن، ستایش کننده ستاینده. آموزنده آموزگار معلم (مطلقا)، در اصطلاح امروز درجه ایست دانشگاهی بالاتر از دانشیار، ماهر حاذق سر رشته دار در کاری، خط یا نقطه یا سطحی که آنرا ماء خذ کار قرار دهند الگو دلیل، مقیاس فلزات قیمتی که ملاک مسکوکات محسوب میشود، عنوانی بود برای برخی درجه داران در سپاه ینی چری عثمانی. استاد
بوقچه بغچه لفافه
اوستا، کتاب مقدس زرتشتیان که امروزه یک پنجم از اصل آن باقی مانده است، ابستا، است، وستا، ستا، برای مثال وز او زند و استا بیاموختند / ببستند و آذر برافروختند (فردوسی - ۵/۱۷۰)
استاد، آنکه علم یا هنری را به دیگران تعلیم می دهد، آموزگار، آموزنده، دانا و توانا در علم یا هنری، معلم عالی رتبۀ دانشگاه، بالاتر از دانشیار، سرکارگر یا کارفرما در کارگاه صنعتی، رئیس در برخی از بازی های کودکان
تعطیلات تابستانی