جدول جو
جدول جو

معنی ابستا - جستجوی لغت در جدول جو

ابستا
اوستا، کتاب مقدس زرتشتیان که امروزه یک پنجم از اصل آن باقی مانده است، ابستا، استا، است، وستا، ستا
تصویری از ابستا
تصویر ابستا
فرهنگ فارسی عمید
ابستا
(اَ بِ)
اوستا. استا. ابستاق. وستا. ستا. اوستاک. آبستا. ابستاغ:
همچو معماست فخر و همت او شرح
همچو ابستاست فضل و سیرت او زند.
رودکی.
چو گلبن از بر آتش نهاد عکس افکند
بشاخ او بر، درّاج شد ابستا خوان.
خسروانی.
و (زردشت) کتاب بستاق که ایشان ابستا و وستا خوانند بر گشتاسب عرضه کرد. (مجمل التواریخ).
فرهنگ نویسان و بعض مورخین که ابراهیم را زردشت گمان برده اند اوستا را نیز صحف ابراهیم دانسته اند و این غلطی فاحش و خطائی روشن است. رجوع به اوستا شود
لغت نامه دهخدا
ابستا
استاد
تصویری از ابستا
تصویر ابستا
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از آبستا
تصویر آبستا
(پسرانه)
اوستا، اساس بنیاد اصل، کتاب مقدس زرتشتیان
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از اوستا
تصویر اوستا
(پسرانه)
نام کتاب آسمانی زردشت، نام کتاب مقدس زرتشتیان
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از اوستا
تصویر اوستا
کتاب مقدس زرتشتیان که امروزه یک پنجم از اصل آن باقی مانده است، ابستا، استا، است، وستا، ستا
فرهنگ فارسی عمید
(اَ وِ)
بمعنی اساس، بنیاد، متن اصلی، پناه و یاوری، در پهلوی اوستاک در متون تاریخی عربی بستاه، البستاه ابستا، الابستا و الابستاق آمده است. کتاب مذهبی ایرانیان قدیم و زردشتیان و یکی از آثار قدیمی و شایدقدیم ترین اثر مکتوب مردم ایران است. تعیین زمان و قدمت آن بسته به تعیین زمان زردشت میباشد. این کتاب در قدیم ظاهراً بسیار بزرگ بوده است و در روایات اسلامی آمده است که بر روی دوازده هزار پوست گاو نوشته شده بوده است که اسکندر آنرا سوزاند. در زمان بلاش (اول) اشکانی و سپس در دورۀ ساسانیان (در زمان اردشیر بابکان بوسیلۀ تنسر و پسرش شاپور بوسیلۀ آذربد مهر سپندان) بجمعآوری و ترتیب و تدوین اوستا پرداختند. و گویند اوستای کنونی یک پنجم آن است. در زمان ساسانیان تفسیری بزبان پهلوی بر اوستا نوشتند که آنرا زند گویند و غالباً اوستا را با کلمه زند با هم می آورند وسپس شرحی بر زند نوشتند و آنرا پازند نامیدند که زبانش پاکتر و روان تر از زبان زند میباشد. یعنی هزوارش در آن وجود ندارد اوستا دارای 21 نسک و در پنج قسمت است. یسنا (دارای 72 فصل که 17 فصل آن گاتها را تشکیل می دهد) ، ویسپرد، وندیداد، یشتها، خرده اوستا. قسمتهای مختلف اوستا در زمانهای مختلف و بوسیلۀ اشخاص نوشته شده است و گویند فقط گاتها از خود زردشت است. اوستا مشتمل است بر نیایش اهورمزدا و امشاسپندان و ایزدان و موضوع های اخلاقی و دینی و داستانهای ملی و غیره. اوستا ظاهراً اول بار در قرن 18 میلادی بوسیلۀ آنکتیل دوپرون بزبان فرانسوی ترجمه و در 1771م. در سه جلددر پاریس منتشر شد و سپس مستشرقین بزرگ و بخصوص آلمانها به این کتاب توجه خاص کردند و همه کتاب و یا قسمتی از آنرا ترجمه کردند مانند اشپیگل (ترجمه آلمانی، سه جلد 1852-1863م. لایپزیک) ، دو هارله (ترجمه فرانسوی 1881م. پاریس) و دارمستتر (ترجمه فرانسوی سه جلد 1892-1893 پاریس) فریتس ولف (ترجمه آلمانی 1910 استراسبورگ) بارتولومه، گلدنر و غیره. یشتها (در دو مجلد) و یسنا (در دو مجلد) و گاتها و وندیداد بفارسی ترجمه شده و در بمبئی و ایران بطبع رسیده است. (از دایرهالمعارف فارسی). بگفتۀ دین کرت در عهد هخامنشیان دو نسخه از اوستا در ایران بوده است که اسکندر یکی را در آتش سوزی استخر سوخته و نسخت دیگر را اسکندربا خود برده و آنچه راجع بطب و نجوم و فلسفه و جغرافیا و جز آن بوده بیونانی نقل داده و بخشهای دیگر ازمیان رفته است. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). اوستا در یک عصر و بیک زبان نوشته نشده. قسمتی که بزردشت منسوب است و قدیم ترین جزء اوستاست موسوم به گات ها میباشد و آن هفده سرود است. (یادداشت ایضاً). بر حسب روایات در سال سی امین سلطنت گشتاسب، زردشت این کتاب را بر 12 هزار پوست گاو بخط زرین به گشتاسب عرضه میکند و او دین زردشت می پذیرد. اوستا دارای هشتاد وسه هزار کلمه است و تفسیر پهلوی اوستا که در دورۀ ساسانیان شده است امروزه متجاوز از یکصدوچهل هزار کلمه است. در زمان شاهان ساسانی بگرد کردن پراکنده های اوستا پرداخته اند و تنها 348 فصل بدست آمده است از محفوظات موبدان و آنرا به بیست ویک نسک بخشیده اند و از اوستای ساسانی نیز امروز ظاهراً بیش از یک ربع آن در دست نیست
لغت نامه دهخدا
(اَ بِ)
اوستا
لغت نامه دهخدا
اوستاد، استاد:
هرکه گیرد پیشۀ بی اوستا
ریشخندی شد بشهر و روستا،
مولوی،
لغت نامه دهخدا
(اَ بِ تَ / تِ)
جاسوس و چاپلوس. منهی. کارآگاه. این کلمه را در فرهنگها انیشه و ایشه و در فرهنگ اسدی ابیشه نیز بهمین معنی ضبط کرده اندو شاهدی برای هیچیک نیاورده اند. تنها در فرهنگ اسدی آمده است: ابیشه، جاسوس بود. شهید گوید:
در کوی تو ابیشه همی گردم ای نگار
دزدیده تا مگرت ببینم به بام بر.
و ظاهراً صور دیگر، مصحف این صورت اخیر یعنی ابیشه است، رسم الخط قدیم اپیشه. رجوع به اپیشه شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از اوستا
تصویر اوستا
کتاب مذهبی زرتشتیان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اوستا
تصویر اوستا
((اَ وِ))
یسنا، اوستا، ویسپرد، وندیداد، یشتا، خرده اوستا
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ایستا
تصویر ایستا
ثابت، استوار، پابرجا، مقاوم
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از ایستا
تصویر ایستا
ثابتٌ
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از ایستا
تصویر ایستا
Stagnant, Static
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از ایستا
تصویر ایستا
stagnant, statique
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از ایستا
تصویر ایستا
עומד , סטטי
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از ایستا
تصویر ایستا
ساکن
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از ایستا
تصویر ایستا
স্থির
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از ایستا
تصویر ایستا
iliyozuiliwa, isiyo wasiliana
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از ایستا
تصویر ایستا
durağan, statik
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از ایستا
تصویر ایستا
정체된 , 정적인
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از ایستا
تصویر ایستا
停滞した , 静的な
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از ایستا
تصویر ایستا
terhenti, statis
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از ایستا
تصویر ایستا
स्थिर
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از ایستا
تصویر ایستا
застойный , статичный
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از ایستا
تصویر ایستا
ค้างอยู่ , คงที่
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از ایستا
تصویر ایستا
stilstaand, statisch
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از ایستا
تصویر ایستا
estancado, estático
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از ایستا
تصویر ایستا
estagnado, estático
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از ایستا
تصویر ایستا
停滞的 , 静态的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از ایستا
تصویر ایستا
stagnacyjny, statyczny
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از ایستا
تصویر ایستا
застійний , статичний
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از ایستا
تصویر ایستا
stagnierend, statisch
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از ایستا
تصویر ایستا
stagnante, statico
دیکشنری فارسی به ایتالیایی