- ابری
ویژگی آسمان پوشیده از ابر مثلاً هوای ابری، ابرمانند، چیزی که از ابر ساخته شده باشد مثلاً تشک ابری
معنی ابری - جستجوی لغت در جدول جو
- ابری (اَ)
با نقشی چون موج آب یا ابرهای بریده از یکدیگر: کاغذ ابری.
- ستارۀ ابری، کوکب سحابی. منزل پنجم (از منازل قمر) هقعه و او سه ستارۀ خرد است: وز قبل خردیشان و یک بدیگر اندر آمدگی بطلمیوس هر سه را یکی ستارۀ ابری بنگاشت. (التفهیم)
- ستارۀ ابری، کوکب سحابی. منزل پنجم (از منازل قمر) هقعه و او سه ستارۀ خرد است: وز قبل خردیشان و یک بدیگر اندر آمدگی بطلمیوس هر سه را یکی ستارۀ ابری بنگاشت. (التفهیم)
- ابری (اَ بَ را)
نام جائی یا کوهی است در شام
- ابری (اِ ری ی)
سوزنگر
- ابری
منسوب است به آسمان ابری
- ابری ((اَ))
پوشیده از ابر، با نقشی چون موج آب یا ابرهای بریده از یکدیگر، کاغذ ابری
- ابری
غائمٌ
- ابری
Cloudy, Overcast
- ابری
nuageux
- ابری
nuvoloso
- ابری
облачный
- ابری
bewölkt
- ابری
хмарний , похмурий
- ابری
pochmurny
- ابری
多云的 , 阴天的
- ابری
মেঘলা
- ابری
ابری , ابر آلود
- ابری
nublado
- ابری
na mawingu, mawingu
- ابری
bulutlu, kapalı
- ابری
흐린
- ابری
曇り , 曇りの
- ابری
nublado
- ابری
बादलयुक्त , बादल
- ابری
berawan
- ابری
มีเมฆ
- ابری
bewolkt
- ابری
מעונן
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
((ا ِ))
فرهنگ فارسی معین
کوزه، ظرف سفالین با دسته و لوله برای آب یا شراب، آفتابه، لولهین، مطهره، وزنی معادل دو من
