جدول جو
جدول جو

معنی ابردریا - جستجوی لغت در جدول جو

ابردریا
اقیانوس
تصویری از ابردریا
تصویر ابردریا
فرهنگ واژه فارسی سره

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از ابرارها
تصویر ابرارها
(پسرانه)
ابراهیم، پدر جماعت بسیار، پدر عالی مقام، نام یکی از پیامبران بزرگ ملقب به خلیل الله، نام سوره ای در قرآن کریم
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از بردیا
تصویر بردیا
(پسرانه)
نام دومین پسر کوروش پادشاه هخامنشی و برادر کمبوجیه
فرهنگ نامهای ایرانی
(اَ)
یکی از قدیمترین شهرهای ایطالیا در ولایت رویگو از بندقیه واقع در کنار ترعۀ بیانکو بمسافت 30 میلی جنوب غربی ونیز، سکنۀ آن در حدود 13 هزار تن است. فیضان نهرهای ولایت موجب زیانهای بسیار گردیده چه خاکهائی را با خود حمل می کند و دریا را که سابقاً بدان شهر متصل بوده چهارده میل دورتر برده است. شهر مزبور مرکز اسقف نشین و از جهت تحف و آثار قدیمۀ رومی و غیرهامشهور است. این شهر را مهاجرین اتروری بسال 1376 قبل از میلاد بنا کردند و در مائۀ هفتم قبل از میلاد اهل فلیه بر آن مستولی شدند و در سنۀ 213 قبل از میلاد دولت روم برآنجا استیلا یافت و بخشی از آنرا خراب کردند و بحر ادریاتیک بدین شهر منسوبست. (ضمیمۀ معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
خلیجی است بین ایطالیا و ساحل دلماطیه (دالماسی) (اعمال رسولان 27:27) و اکنون بخلیج فینیقیه معروف است و گمان میرود که در عصر حواریون این اسم بر همه دریای روم که شامل اقریطش و صقلیه بوده گفته میشد. رجوع به ملیطه شود. (قاموس کتاب مقدس)
لغت نامه دهخدا
(بَ)
پسر کورش بزرگ و برادر کمبوجیه. (قرن ششم قبل از میلاد) کمبوجیه پس از جلوس (529 قبل از میلاد) وی را مخفیانه کشت. هنگامی که کمبوجیه در مصر بود گوماتای مغ خود را بردیا معرفی و قیام کرد و بهمین مناسبت به بردیای دروغین معروف است. (دایره المعارف فارسی). داریوش کبیر این مرد را کشت.
- بردیای دروغین، گوماتای مغ. رجوع به گوماتا و داریوش کبیر شود
لغت نامه دهخدا
(بَ دَیْ یا)
موضعی یا نهری است در شام. (از منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(دَرْ)
میربحر. امیربحر. امیر دریا. دریاسالار. (یادداشت مؤلف). و رجوع به میربحر شود
لغت نامه دهخدا
(دَرْ)
نام دریاچۀ چیچست به آذربایجان است. (نزهه القلوب ج 3 ص 223، 224، 241)
لغت نامه دهخدا
(دَرْ)
دریای شور. رجوع به شور و دریای شور شود
لغت نامه دهخدا
(دَرْ)
سیحون. رودی است در آسیای مرکزی بطول 2700 کیلومتر که از مرتفعات شرقی نجد ایران سرچشمه گرفته بر دریای آرال (دریای خوارزم) ریزد. (فرهنگ فارسی معین). رجوع به سیحون شود
لغت نامه دهخدا
(اَ دَ)
چاه ابودردا، نام موضعی بجنوبی فارس نزدیک گنبد قاضی
لغت نامه دهخدا
(اِ)
از نواحی قدیم ایطالیا بین رود تیبر و جبال اپنن و دریای تیره. مردم این سرزمین ازنژاد آریائی بودند و اصل ایشان بنا بگفتۀ هرودتوس از لیدی بود. چون در عقل و هوش بر دیگر ساکنین ایطالیا برتری داشتند زودتر بتمدن نائل شدند و بنا بقول معروف از پانزده قرن پیش از میلاد تأسیس مدینه ها کردند. آثار و ابنیۀ اتروریا بسیار بوده است لکن تسلط روم بر آن سرزمین یکباره آن آثار نابود کرد. رومیان غالب آداب و رسوم دینی و مدنی و سیاسی را از مردم اتروریا فرا گرفته بودند. پول مسکوک پیش از آنکه رومیان بر اتروریا مسلط شوند در آن سرزمین رائج و ضرب سکه معمول بود. محل اتروریای قدیم را امروز تسکان می نامند. (فرهنگ ترجمه تمدن قدیم تألیف فوستل دکولانژ)
لغت نامه دهخدا
به رومی اسفاناخ است
لغت نامه دهخدا
(رِ دَرْ)
بمعنی ساحل دریا. کنار دریا. در پهلوی آمده: جای به ایشان ایدون تنگ بکرد که سپاه اردشیر را گذشتن نشایست و اردشیر خود تنها به بار دریا افتاد. (کارنامۀ اردشیر پاپکان ترجمه صادق هدایت ص 20). رجوع به ’بار’ (اروندبار) شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از بار دریا
تصویر بار دریا
ساحل دریا، کنار دریا
فرهنگ لغت هوشیار
دیدن آب دریا فراخی روزی بودو اگر بیند که از دریا آب خوشگوار همی خورد، دلیل کند که به قدر آن، از پادشاه مال و نعمت یابد و اگر بیند که جمله آب دریا را بخورد، دلیل کند که پادشاهی همه جهان را بگیرد. و بعضی گویند که به قدر آن که از آب دریا خورده بود وی را بزرگی و مال و نعمت حاصل شود، جون آب روشن و صافی بود. یوسف نبی (ع)
اگر بیند که آب صافی در پیاله، مانند سگی خورد دلیل کند که زندگانی به عیش و عشرت گذراند، اما کاری کند که بلا و فتنه بدو رسد، که مال جمع را اندک اندک به مردمان بخشد و به خیرات خرج کند.
فرهنگ جامع تعبیر خواب