جدول جو
جدول جو

معنی ابرخس - جستجوی لغت در جدول جو

ابرخس(اِبَ خُ)
نام کتابی از افلاطون. (ابن الندیم)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(اَ خِ)
انگشتان، بن انگشتان، پی
لغت نامه دهخدا
(اُ رُ)
اسم قریه ای است از ناحیۀ شاوذار از نواحی سمرقند، مجاور جبال، بین آن و سمرقند چهار فرسنگ مسافت است. (معجم البلدان). رخس
لغت نامه دهخدا
(اُ خِ)
بیونانی خصی الکلب است. (تحفۀ حکیم مؤمن). ارخص. ارخیس
لغت نامه دهخدا
(اِ بِ)
گئورگ مریتس. مصرشناس و داستان نویس آلمانی (1837-1898 میلادی). وی در حدود بیست داستان بزرگ و کوچک نوشته است، از آن جمله است: گواردا (1877) ، دو خواهر (1880) ، امپراطور (1881) ، سراپیس (1885) ، ژزوئه (1891) ، نامزد نیل (1893)
لغت نامه دهخدا
(اَ رَ)
مردی که پشتش دررفته و سینه اش بیرون آمده باشد. مؤنث: برخاء
لغت نامه دهخدا
(اِ بَ خُ)
نام بزرگترین هیئت شناس باستانی یونانی. مولد او به نیقیا در نیمۀ قرن دویم از میلاد. و گویند او مخترع اسطرلاب است. ابن الندیم گوید او استاد بطلمیوس صاحب مجسطی است و پیش از بطلمیوس رصد کواکب کرده است. و البته مراد ابن الندیم استادی بی واسطه و مستقیم نیست
لغت نامه دهخدا
(اِ بَخُ)
نام فیلسوفی یونانی در مائۀ چهارم قبل از میلاد پیرو طریقۀ فیثاغورس
لغت نامه دهخدا
(اِ بَ خُ)
نام یکی از پسران پیزیسترات. 528 ق. م
لغت نامه دهخدا
(اِ بَ خُ ؟)
کثیب ابی شحوه، در مکه وآن تل ریگی است مشرف به بطن ناخج میان منی و سرف و فاصله آن تا مکه پنج میل است. (از معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
تصویری از اباخس
تصویر اباخس
انگشتان
فرهنگ لغت هوشیار