فراخ از هر چیزی. (منتهی الارب). الواسع من کل شی ٔ. (اقرب الموارد). فراخ لب. (مهذب الاسماء) ، بستن خریطه را. (منتهی الارب). اشرج الخریطه، داخل بین اشراجها و شدها، اشرج صدره علی کذا، ضمّه علیه و کتمه کأنما اشرج الخریطه علی ما فیها. (اقرب الموارد)
فراخ از هر چیزی. (منتهی الارب). الواسع من کل شی ٔ. (اقرب الموارد). فراخ لب. (مهذب الاسماء) ، بستن خریطه را. (منتهی الارب). اشرج الخریطهَ، داخل بین اَشراجها و شدها، اَشْرَج َ صدره علی کذا، ضمّه علیه و کتمه کأنما اشرج الخریطهَ علی ما فیها. (اقرب الموارد)
تند ابرو بستررود، سنگستان رود فراخ که در او سنگریزه ها باشد رودخانه فراخ جوی در سنگلاخ رفتنگاه آب و سیل که در آن سنگریزه بسیار باشد، زمین فراخ هموار هامون
تند ابرو بستررود، سنگستان رود فراخ که در او سنگریزه ها باشد رودخانه فراخ جوی در سنگلاخ رفتنگاه آب و سیل که در آن سنگریزه بسیار باشد، زمین فراخ هموار هامون
هرگز هیچگاه هگرز کتارچه آغاز کردن آغازیدن ابتدا کردن شروع کردن سر کردن سر گرفتن ابتداء، کارنو و نخستین آوردن نو آفریدن، آشکار کردن پیدا کردن چیزی را. ظرف زمان است برای تاکید در مستقبل نفیا و اثباتا همیشه جاویدان، هرگز هگرز هیچ هیچوقت، بهیچ روی بهیچوجه معاذالله پر گس پر گست
هرگز هیچگاه هگرز کتارچه آغاز کردن آغازیدن ابتدا کردن شروع کردن سر کردن سر گرفتن ابتداء، کارنو و نخستین آوردن نو آفریدن، آشکار کردن پیدا کردن چیزی را. ظرف زمان است برای تاکید در مستقبل نفیا و اثباتا همیشه جاویدان، هرگز هگرز هیچ هیچوقت، بهیچ روی بهیچوجه معاذالله پر گس پر گست