- ابد
- دائم، همیشگی
معنی ابد - جستجوی لغت در جدول جو
- ابد
- جاوید، همیشگی، همیشه
- ابد
- زمان آینده که نهایت ندارد، همیشه، جاوید، دائم، دهر، روزگار
- ابد ((اَ بَ))
- زمانی که آن را نهایت نباشد، همیشه جاوید، مقابل ازل، قدیم، ازلی، حیات، زندگی جاوید
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
جاودانی، پایندگی
هرگز هیچگاه هگرز کتارچه آغاز کردن آغازیدن ابتدا کردن شروع کردن سر کردن سر گرفتن ابتداء، کارنو و نخستین آوردن نو آفریدن، آشکار کردن پیدا کردن چیزی را. ظرف زمان است برای تاکید در مستقبل نفیا و اثباتا همیشه جاویدان، هرگز هگرز هیچ هیچوقت، بهیچ روی بهیچوجه معاذالله پر گس پر گست
همیشگی، جاوید
هرگز، هیچ گاه، همیشه، برای همیشه، جاودانه
آنچه فنا و زوال نمی پذیرد و همیشه باقی است، جاودانی، پاینده، نابودنشدنی
Eternal, Perpetual
вечный
вічний
wieczny
eterno, perpétuo
eterno, perpetuo
eterno, perpetuo
éternel, perpétuel
eeuwig
นิรันดร์ , ชั่วนิรันดร์
أبديٌّ
शाश्वत
נִצְחִי
sonsuz, ebedi
milele, ya milele
চিরস্থায়ী
گنجینه دار، خزانه دار
وحشت و نفرت نمودن از ریشه پارسی اپدی گشتن، بی زنی بی نیازی به زن زنگریزی