جدول جو
جدول جو

معنی اباغروس - جستجوی لغت در جدول جو

اباغروس(اَ)
نام حکیمی است. (مؤیدالفضلا). و شاید صورتی از ابی قورس است
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(اَ رُ)
اناغوروس. (دزی ج 1 ص 39). بلغت رومی اناغالس است. (تحفۀ حکیم مؤمن). خروب الخنزیر. ام کلب. و ثمرۀ آنرا حب الکلی و خرنوب الکلاب نامند. (یادداشت مؤلف). و رجوع به اناغالس و فرهنگ گیاهی ص 59 و حب الکلی در همین لغت نامه و فرهنگ گیاهی ص 59 شود
لغت نامه دهخدا
به یونانی، وج. (مخزن الادویه). رجوع به ابارون شود
لغت نامه دهخدا
گزر دشتی. (مؤیدالفضلا)
لغت نامه دهخدا
(اَ رِ)
رجوع به ابیقورس شود، اندوهگین. (منتهی الارب) ، دستۀ کاه. (منتهی الارب). جوالیقی گوید: الأبیل، الراهب، فارسی ّ معرّب... و هی عصا الناقوس. ج، ابیلون، ابیلین
لغت نامه دهخدا
فرانسوا کنت د. رجل اقتصادی اسپانیایی و اصلاً فرانسوی، متولد در بایون (1752- 1810 میلادی) دختر وی موسوم به ترزادوکاباروس (ت ر د همسر تالین عضو مجلس کنوانسیون بود
لغت نامه دهخدا
(اَ)
کلمه ای است یونانی. وج. (از تحفۀ حکیم مؤمن)
لغت نامه دهخدا
(اَ غُ لُ)
درختی است شکوفۀ او آنچه بلون لاجوردی بیرون آید خروج مقعده را فائده دهد و آنرا بجایگاه او برد و آنچه بلون سرخ بود بیرون آمدن آنرا زیاده کند و او را باکرا نیز گویند. (مؤیدالفضلا از قنیه)
لغت نامه دهخدا
(اَ)
این مرد در داستان بابلی بجای هوشنگ پیشدادی ایرانیان است که نخستین پادشاه بود و یا بجای کیومرث است که درشاهنامه نخستین خدیو خوانده شده است. (یسنا ص 95)
لغت نامه دهخدا
در عهد جالینوس مقدم طبیبان بوده است، (ذخیرۀ خوارزمشاهی)
لغت نامه دهخدا
دهی است از دهستان گوکان بخش خفر شهرستان جهرم که در 20 هزارگزی جنوب باختر باب انار و دو هزارگزی شمال راه عمومی سیکان به گوکان در دامنه واقع است، هوایش گرم و دارای 151 تن سکنه میباشد، آبش از چشمه و محصولش غلات، برنج، مرکبات، خرما و شغل مردمش زراعت و باغداری و راهش مالرو است، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 7)، قریه ای است هفت فرسنگی جنوب شهر خفر، (فارسنامۀ ناصری)
قریه ای است از قریه های نیشابور نزدیک دروازۀ شهر، (انساب سمعانی) (معجم البلدان) (مرآت البلدان ج 1 ص 160) (مراصد الاطلاع) (دمزن)
چشمۀ باروس از بلوک خفر مسافت کمی شمالی قریۀ باروس است، (فارسنامۀ ناصری)
لغت نامه دهخدا
(رُ)
ژان دو. ادیب و مورخ بنام پرتقال است که بسال 1496م. در ویزو متولد و در 1570 در ریبئیرا نزدیک پمبال درگذشته است. مدت مدیدی در مستملکات آسیائی و افریقایی پرتقال والی بوده و این سفرها و مطالعات موادی برای نگارش کتابی در تاریخ ضبط و ادارۀ مستملکات بوسیلۀ پرتقالی ها برای او فراهم ساخت که در ادبیات پرتقالی ارزش و مقامی بسزا دارد. و رجوع به قاموس الاعلام ترکی ج 2 شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از اناغورس
تصویر اناغورس
یونانی تازی شده ینبوت از گیاهان خرنوب الخنزیر ینبوت
فرهنگ لغت هوشیار
پایان یافتن فصل صیفی جات و جالیز به وجهی که باغ از طرف صاحبش
فرهنگ گویش مازندرانی