جدول جو
جدول جو

معنی اباطح - جستجوی لغت در جدول جو

اباطح(اَ طِ)
جمع واژۀ ابطح
لغت نامه دهخدا
اباطح
جمع ابطح، بسترها آبروها
تصویری از اباطح
تصویر اباطح
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(طِ)
بمعنی اعتماد، . و آن شهر هدر عزر بود که طبحه نیز خوانده شده و در میانۀ حلب و فرات واقع است. (از قاموس کتاب مقدس)
لغت نامه دهخدا
(اِ)
آنچه زیر بغل گیرند
لغت نامه دهخدا
(اَ طَ)
رود فراخ که در او سنگریزه ها باشد. رود فراخ که در او سنگریزه بود. (مهذب الاسماء). رود فراخ. رود خانه فراخ. جوی در سنگلاخ. رفتنگاه آب و سیل که در آن سنگریزۀ بسیار باشد، زمین فراخ هموار. هامون. زمین هامون. و مرادف آن بطیحه و بطحاء است. ابوزید گوید ابطح سیلگاه است تنگ باشد یا وسیع. ج، بطاح، اباطح، بطائح. و گفته اند که اباطح جمع واژۀ ابطح، وبطائح جمع واژۀ بطیحه، و بطاح و بطحاوات جمع واژۀ بطحاء باشد
لغت نامه دهخدا
(اَ طَ)
جائی است بین مکه و منی و مسافت آن از هر دو بیک اندازه و شاید به منی نزدیکتر است و ازین جهت به مکه و منی هر دو نسبت داده میشود. و بعضی گویند ابطح، ذوطوی است و این سخن درست نباشد
لغت نامه دهخدا
تند ابرو بستررود، سنگستان رود فراخ که در او سنگریزه ها باشد رودخانه فراخ جوی در سنگلاخ رفتنگاه آب و سیل که در آن سنگریزه بسیار باشد، زمین فراخ هموار هامون
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اباط
تصویر اباط
آنچه زیر بغل گیرند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اباح
تصویر اباح
روا دانستن روایی، آشکار کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از باطح
تصویر باطح
بر روی خفته
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ابطح
تصویر ابطح
((اَ طَ))
رودخانه فراخ، زمین هموار، هامون
فرهنگ فارسی معین