جدول جو
جدول جو

معنی ائکاد - جستجوی لغت در جدول جو

ائکاد
(اِ)
رجوع به ایکاد شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(نُ خوَرْ / خُرْ)
بخشیدن به کسی.
لغت نامه دهخدا
(اِتِ)
پناه گرفتن بکسی. (منتهی الارب). پناه بردن بکسی. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(عَ بَ دَ / دِ)
بازپس شدن به. بازپس شدن بسوی. (منتهی الارب).
لغت نامه دهخدا
(اِ تِ)
استوار کردن، (از ’وک د’) (منتهی الارب) (از آنندراج) (تاج المصادر بیهقی) (المصادر زوزنی)
لغت نامه دهخدا
(اَ)
جمع واژۀ نکد و نکد و نکد. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). رجوع به مفردات کلمه شود
لغت نامه دهخدا
(اِ)
رجوع به ایکال شود
لغت نامه دهخدا
(اِ)
رجوع به ایکاف شود
لغت نامه دهخدا
(اِ)
رجوع به ایصاد شود
لغت نامه دهخدا
(اِ)
رجوع به ایساد شود
لغت نامه دهخدا
(اِ)
رجوع به ایجاد شود
لغت نامه دهخدا
(اِ)
مفرد اکائد. (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). دوالی که بدان قربوس زین را با پهلوی زین بندند. ج، اکائد. (منتهی الارب) (آنندراج). دوال پالان بند. (یادداشت مؤلف). و رجوع به اکائد شود، خوی گیرفروش. (از اقرب الموارد) ، پالان گر را گویند. (آنندراج). پالان دوز. ج، اکافون. (مهذب الاسماء)
لغت نامه دهخدا
(اَکْ کا)
اکد. قوم و کشور باستانی واقع در شمال عراق. (یادداشت مؤلف). اکادیها اصلاً سامی نژاد بوده اند در شمال عراق سلطنت داشته اند بعدها بابلیها جای آنان را گرفته کلیه تمدن شان را اخذ کرده اند. (از یشتها ج 1 ص 279). و رجوع به فهرست همان مأخذ شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از انکاد
تصویر انکاد
آبکور یافتن (آبکور بی خبر و برکت)، دست نیافتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ایکاد
تصویر ایکاد
استوار کردن
فرهنگ لغت هوشیار