جدول جو
جدول جو

معنی ائثام - جستجوی لغت در جدول جو

ائثام
(اِ)
رجوع به ایثام شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(رَبْ بِ)
استوار نادوختن توشه دان را. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(اِ تِ)
ائثام، در بزه افکندن، (تاج المصادر بیهقی)، گناهکار گردانیدن، (آنندراج)، بزه مند گردانیدن، (المصادر زوزنی)، در گناه افکندن، (منتهی الارب) (ناظم الاطباء)، تنها باقی ماندن: اوحده اﷲ، ای جانبه، (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء)، یگانه روزگار گردانیدن، یک بچه زادن گوسفند، (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) (آنندراج) (المصادر زوزنی) (تاج المصادر بیهقی) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(اِ)
قادر گردانیدن شکار شخص را و نزدیک وی شدن. گویند: اکثمک الصید. (از منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج). نزدیک شدن شکار به صیاد. (یادداشت مؤلف). (از اقرب الموارد) ، قوم اکداد، قوم شتابان. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) ، قوم شکست خورده. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(اِ)
رجوع به ایلام شود
لغت نامه دهخدا
(اِ)
رجوع به ایدام شود
لغت نامه دهخدا
(اِ)
رجوع به ایثار شود
لغت نامه دهخدا
(خوا / خا رَ / رِ)
جزا دادن بگناه. (زوزنی). بزه شمردن بر کسی و جزا دادن بگناه. (تاج المصادر بیهقی) : اثمه اﷲ فی کذا اثما و اثاما، گناهکار شمارد او را خدای در این کار. (منتهی الارب).
لغت نامه دهخدا
(اِ)
پاداش بزه. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(اَ)
وادیی است در جهنّم
لغت نامه دهخدا