ائتلاف به هم پیوستن دو یا چند گروه یا سازمان برای رسیدن به اهداف خاص، با هم الفت داشتن، الفت یافتن ادامه... به هم پیوستن دو یا چند گروه یا سازمان برای رسیدن به اهداف خاص، با هم الفت داشتن، الفت یافتن تصویر ائتلاف فرهنگ فارسی عمید
ائتلاف سازواری، پیوشتگی یگانستن بهم پیوستن با هم پیوستن با هم شدن، الفت یافتن موء انست یافتن، الفت موء انست پیوستگی. الفت یافتن ادامه... سازواری، پیوشتگی یگانستن بهم پیوستن با هم پیوستن با هم شدن، الفت یافتن موء انست یافتن، الفت موء انست پیوستگی. الفت یافتن فرهنگ لغت هوشیار
ائتلاف اتحاد، اتفاق، پیوستگی، موافقت، همبستگیمتضاد: اختلاف، پراکندگی ادامه... اتحاد، اتفاق، پیوستگی، موافقت، همبستگیمتضاد: اختلاف، پراکندگی فرهنگ واژه مترادف متضاد