جدول جو
جدول جو

معنی ائتشاب - جستجوی لغت در جدول جو

ائتشاب
(اِ تی)
رجوع به ایتشاب شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(اِ)
نیکنامی یا بدنامی خود را ورزیدن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) ، از بن برکنده شدن چنانکه ناخن. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(اِ تی)
رجوع به ایتشاء شود
لغت نامه دهخدا
(اِ)
رجوع به ایتیاب شود
لغت نامه دهخدا
(اِ)
رجوع به ایتتاب شود
لغت نامه دهخدا
(عَمَ سَ)
اختشاب شعر، شعر گفتن چنانکه آید بی فکرت بسیار و تصنّع. خشب شعر، پیکار کردن. جدل کردن با کسی، شمشیر نیام را خوردن از تیزی. (تاج المصادر بیهقی). اختضام
لغت نامه دهخدا
(اِ تِ رَ)
ائتشاب. بهم درآمیختن و مجتمع گشتن: ایتشب القوم، بهم درآمیختند و مجتمع گشتند. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) ، کفته یا دردناک گردانیدن دست را و معیوب ساختن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). به این معنی مهموز اللام است. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(رَ)
احتشاب قوم، گرد آمدن آنان. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(اِ تِ)
درآویختن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج). اعتلاق. (از اقرب الموارد). نشوب. (تاج المصادر بیهقی) ، نوشیدن شتر همه آب آبگیر را. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
تصویری از ائتواء
تصویر ائتواء
فرود آمدن جای گرفتن، نرم شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ائتفاک
تصویر ائتفاک
دروغگویی، دگرگونی زیر و زبر شدن، سوخته شدن از خشکسالی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ائتکال
تصویر ائتکال
خشمیدن، برانگیخته شدن، سودگی، تابناکی
فرهنگ لغت هوشیار
جنبیدن زه در زهدان، ترش گشتن شیر، گوالیدن گیاه، شوریدگی در هم و بر همی
فرهنگ لغت هوشیار
سازواری، پیوشتگی یگانستن بهم پیوستن با هم پیوستن با هم شدن، الفت یافتن موء انست یافتن، الفت موء انست پیوستگی. الفت یافتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ائتلاق
تصویر ائتلاق
سپید نمایی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ائتمار
تصویر ائتمار
سر خود کار کردن، رایزنی، فرمان دادن، فرمان بردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ائتمام
تصویر ائتمام
پیروی کردن آهنگیدن
فرهنگ لغت هوشیار
به زنهار گرفتن، استوانی (اعتماد کردن)، پیش پرداخت استوار داشتن امین کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ائتناف
تصویر ائتناف
از سر گرفتن باز آغازیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از احتراب
تصویر احتراب
ستیزیدن نبردیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انتشاب
تصویر انتشاب
آویختن، هیزم چیدن، هیزم گرد آوردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از احتجاب
تصویر احتجاب
در پرده شدن، درحجاب شدن، در پرده رفتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از احتساب
تصویر احتساب
شمار کردن وآزمودن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اجتذاب
تصویر اجتذاب
بسوی خود کشیدن
فرهنگ لغت هوشیار
کشیدن چیزی را از جایی به جایی بردن کشیدن کشیدن از جایی بجای دیگر چیزی از جایی بجایی بردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اجتناب
تصویر اجتناب
احتراز، پرهیز، دوری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اجتیاب
تصویر اجتیاب
جامه پوشی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ابتشار
تصویر ابتشار
خوشحال شدن، خوشنود شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ابتشاک
تصویر ابتشاک
دروغ گفتن، بریده شدن سخن گفتن بی اندیشه، بردن آبرو، دورشدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ائتضاض
تصویر ائتضاض
رنج یافتن، بیچارگی بیچاره شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اجتناب
تصویر اجتناب
دوری، پرهیز، گریز، پرهیز کردن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از ائتمام
تصویر ائتمام
آهنگیدن، پیروی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از ائتلاف
تصویر ائتلاف
همایه
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از ائتکال
تصویر ائتکال
برانگیختن، تابناکی، خشمیدن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از احتساب
تصویر احتساب
بشمار آوردن، شمردن
فرهنگ واژه فارسی سره