از دور دیدن آتش را و قصد روشنی آن کردن. (ناظم الاطباء). دیدن ازدور بشب آتش را و آهنگ رفتن سوی آن کردن. (از اقرب الموارد). بشب از دور دیدن آتش را و قصد روشنی آن نمودن. (منتهی الارب). این کلمه بدان معنی هم بنفسه و هم با ’باء’ متعدی شود چنانکه گویند: اعتشی النار و اعتشی بالنار، یعنی بشب از دور دید آتش... (منتهی الارب) (از اقرب الموارد).
از دور دیدن آتش را و قصد روشنی آن کردن. (ناظم الاطباء). دیدن ازدور بشب آتش را و آهنگ رفتن سوی آن کردن. (از اقرب الموارد). بشب از دور دیدن آتش را و قصد روشنی آن نمودن. (منتهی الارب). این کلمه بدان معنی هم بنفسه و هم با ’باء’ متعدی شود چنانکه گویند: اعتشی النار و اعتشی بالنار، یعنی بشب از دور دید آتش... (منتهی الارب) (از اقرب الموارد).
برگزیدن، فراهم آوردن، برگزیدگی، ناجوری برگزیدن گزین کردن، فراهم آوردن، گرفتن مال از جایهای آن، برگزیدگی، تمییز تمایز اختلاف، (تصوف) عبارتست از آنکه حق تعالی بنده را بفیضی مخصوص گرداند که از آن نعمتها بی سعی بنده را حاصل آید و آن جز پیمبران و شهدا و صدیقان را نبود و اصطفاء خالص اجتبائی را گویند که در آن بهیچوجهی از وجوه شایبه نباشد
برگزیدن، فراهم آوردن، برگزیدگی، ناجوری برگزیدن گزین کردن، فراهم آوردن، گرفتن مال از جایهای آن، برگزیدگی، تمییز تمایز اختلاف، (تصوف) عبارتست از آنکه حق تعالی بنده را بفیضی مخصوص گرداند که از آن نعمتها بی سعی بنده را حاصل آید و آن جز پیمبران و شهدا و صدیقان را نبود و اصطفاء خالص اجتبائی را گویند که در آن بهیچوجهی از وجوه شایبه نباشد