جدول جو
جدول جو

معنی آیندگان - جستجوی لغت در جدول جو

آیندگان
(یَ دَ / دِ)
ج آینده. آنان که آیند، آنان که پس از ای-ن ی-ا پ-س از ما بدین جهان آیند. مقابل گذشتگان
لغت نامه دهخدا
آیندگان
المستقبل
تصویری از آیندگان
تصویر آیندگان
دیکشنری فارسی به عربی
آیندگان
Posterity
تصویری از آیندگان
تصویر آیندگان
دیکشنری فارسی به انگلیسی
آیندگان
postérité
تصویری از آیندگان
تصویر آیندگان
دیکشنری فارسی به فرانسوی
آیندگان
子孫
تصویری از آیندگان
تصویر آیندگان
دیکشنری فارسی به ژاپنی
آیندگان
Nachwelt
تصویری از آیندگان
تصویر آیندگان
دیکشنری فارسی به آلمانی
آیندگان
нащадки
تصویری از آیندگان
تصویر آیندگان
دیکشنری فارسی به اوکراینی
آیندگان
potomność
تصویری از آیندگان
تصویر آیندگان
دیکشنری فارسی به لهستانی
آیندگان
子孙后代
تصویری از آیندگان
تصویر آیندگان
دیکشنری فارسی به چینی
آیندگان
posteridade
تصویری از آیندگان
تصویر آیندگان
دیکشنری فارسی به پرتغالی
آیندگان
posterità
تصویری از آیندگان
تصویر آیندگان
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
آیندگان
posteridad
تصویری از آیندگان
تصویر آیندگان
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
آیندگان
nageslacht
تصویری از آیندگان
تصویر آیندگان
دیکشنری فارسی به هلندی
آیندگان
후세
تصویری از آیندگان
تصویر آیندگان
دیکشنری فارسی به کره ای
آیندگان
คนรุ่นหลัง
تصویری از آیندگان
تصویر آیندگان
دیکشنری فارسی به تایلندی
آیندگان
generasi mendatang
تصویری از آیندگان
تصویر آیندگان
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
آیندگان
भावी पीढ़ी
تصویری از آیندگان
تصویر آیندگان
دیکشنری فارسی به هندی
آیندگان
דורות הבאים
تصویری از آیندگان
تصویر آیندگان
دیکشنری فارسی به عبری
آیندگان
آیندہ نسلیں
تصویری از آیندگان
تصویر آیندگان
دیکشنری فارسی به اردو
آیندگان
ভবিষ্যৎ প্রজন্ম
تصویری از آیندگان
تصویر آیندگان
دیکشنری فارسی به بنگالی
آیندگان
kizazi kijacho
تصویری از آیندگان
تصویر آیندگان
دیکشنری فارسی به سواحیلی
آیندگان
потомство
تصویری از آیندگان
تصویر آیندگان
دیکشنری فارسی به روسی
آیندگان
gelecek kuşaklar
تصویری از آیندگان
تصویر آیندگان
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از خزندگان
تصویر خزندگان
جانورانی مهره دار و خون سرد، با پوستی فلس دار و دست و پای کوتاه یا بدون دست و پا که هنگام حرکت شکمشان بر روی زمین کشیده می شود مانند تمساح، سوسمار، مار و لاک پشت
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از جوندگان
تصویر جوندگان
راسته ای از جانوران پستاندار مانند موش، بیدستر و سنجاب که دارای دندان های تیز برای جویدن هستند و چون دندان های ثنایای آن ها پیوسته رشد می کند باید همیشه دندان های خود را به کار بیندازند و چیزی را بجوند تا دندان ها ساییده شود والا بی اندازه بلند می شود و از دهان بیرون می آید
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پیادگان
تصویر پیادگان
پاده، مقابل سوارگان
فرهنگ لغت هوشیار
جمع پرنده رده بزرگی از شاخه ذی فقاران که خون گرمند و بدنشان دارای حرارت ثابتی است و اندامهای جلو آنها بعلت پرواز در هوا بصورت بال در آمده و بدنشان نیز پوشیده از پر میباشد. بر روی استخوان قص آنها تیغه ای عمودی بنام برشه قرار دارد که عضلات پرواز بان ملصق میباشد باستثنای معدودی از پرندگان که دارای دو سریع میباشند و پرواز نمیکنند (شتر مرغ جزو این دسته است)، استخوانهای پرندگان معمولا مجوف و توخالی و دارای حفره های هوایی برای سبک کردن وزن آنها در موقع پرواز میباشد. گردن پرندگان دارای تعداد زیادی مهره است. بهمین مناسبت طول نسبه کافی دارد و ضمنا بخوبی باطراف قابل چرخش است. قلب پرندگان دارای چهار حفره است و شریان آئورت پس از خروج از بطن چپ بطرف راست بر گشته در امتداد بدن ادامه مییابد (بر عکس پستانداران)، غذای پرندگان در تیره های مختلف آنها فرق میکند: عده ای گوشتخوارند و عده ای علف خوار و عده ای دانه خوار و از دانه حبوبات تغذیه میکنند و عده ای هم بر حسب فصول مختلف غذایشان فرق میکند طیور
فرهنگ لغت هوشیار
نام دسته ای از جانوران است که حشرات الارض نیز مینامند مانند، مار و سوسمار و جزآن
فرهنگ لغت هوشیار
جمع جونده، راسته ای از پستانداران که شامل جانورانی است که عموما جثه کوچک دارند و دندان بندی ظنهاناقص است (فاقدانیاب هستند)، دندانهای پیثشین آنها بلند و برنده و در انتها فاقد میناست بهمین جهت عاج دندان آنها مرتبا نمو کرده موجب افزایش طول دندانها میگردد بطوریکه جانور ناچار است برای کوتاه کردن آنها هر چیز را که در دسترس می یابد بجود. از پستانداران مهم این راسته خرگوش موش سنجاب بیدستر و خوکچه را باید نام برد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آزادگان
تصویر آزادگان
آزاده، احرار، جوانمردان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خزندگان
تصویر خزندگان
((خَ زَ دَ))
جمع خزنده، در اصطلاح حیوان شناسی به جانورانی که به دلیل کوتاهی دست و پا شکمشان روی زمین کشیده می شود گفته می شود. بعضی هم دست و پا ندارند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از جوندگان
تصویر جوندگان
((جَ وَ دَ یا دِ))
جمع جونده، دسته ای از پستانداران تیزدندان که دندان های پیشین آن ها پیوسته رشد می کند، به طوری که جانور ناچار است برای کوتاه کردن آن ها هر چیز را که در دسترس می یابد بجود، مانند، موش، سنجاب
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پرندگان
تصویر پرندگان
((پَ رَ دِ))
جمع پرنده، رده بزرگی از شاخه ذی فقاران که خون گرمند و بدنشان دارای حرارت ثابتی است و اندام های جلو آن ها به علت پرواز در هوا به صورت بال درآمده و بدنشان نیز پوشیده از پر می باشد، طیور
فرهنگ فارسی معین
تصویری از آزادگان
تصویر آزادگان
((دِ))
ایرانیان
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پرندگان
تصویر پرندگان
طیور
فرهنگ واژه فارسی سره