آنکه آید: زآنکه عشق مردگان پاینده نیست چونکه مرده سوی ما آینده نیست. مولوی. ، وارد، مستقبل. مستقبله. قادم. قادمه. آتی. آتیه. زمان پس از حال. وقتی که نیامده است: آینده نیامده ست و بگذشته گذشت. - آینده و رونده، صادر و وارد. - سال آینده،عام قابل. عام مقبل. سال دیگر
آنکه آید: زآنکه عشق مردگان پاینده نیست چونکه مرده سوی ما آینده نیست. مولوی. ، وارد، مستقبل. مستقبله. قادم. قادمه. آتی. آتیه. زمان پس از حال. وقتی که نیامده است: آینده نیامده ست و بگذشته گذشت. - آینده و رونده، صادر و وارد. - سال آینده،عام قابل. عام مقبل. سال دیگر
انباشته پر مملو ممتلی، حشو در نهاده، نهان کرده پوشیده مخفی، مدفون دفین در خاک فرو برده، نگار کرده ملون منقش، مغزدار میان پر، سخت فربه با گوشتی سخت پیچیده
انباشته پر مملو ممتلی، حشو در نهاده، نهان کرده پوشیده مخفی، مدفون دفین در خاک فرو برده، نگار کرده ملون منقش، مغزدار میان پر، سخت فربه با گوشتی سخت پیچیده