جدول جو
جدول جو

معنی آورطی - جستجوی لغت در جدول جو

آورطی(وُ)
رجوع به آورتی شود
لغت نامه دهخدا
آورطی
کلانرگ مامرگ فرانسوی بزرگ سرخرگ سرخ رگی که در انسان از بطن چپ قلب خارج شود و آن تنه اصلی و عمومی سرخرگهای دیگر بدنست و بدو قسمت سینه یی و شکمی تقسیم گردد و خون روشن (اکسیژن دار) در آن جاریاست بزرگ سرخ رگ بدن ام الشرائین آورت آورطی ارطی. فرهنگستان این کلمه را در برابر انتخاب کرده است
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از آوری
تصویر آوری
صاحب یقین، با ایمان، معتقد، گرویده، برای مثال کسی کاو به محشر بود آوری / ندارد به کس کینه و داوری (ابوشکور - شاعران بی دیوان - ۱۰۶)
فرهنگ فارسی عمید
(وُ)
آئورت. آورطی. ام الشرائین. ارطی. دبر. شریانی که از بطن ایسر قلب بوسیلۀ شریانهای دیگر، خون سرخ بهمه اعضاء رساند. و آن بر دو قسمت است آورتی بطنی و آورتی صدری، و آورتی صدری را وتین گویند
لغت نامه دهخدا
(وَ)
در استخوان آوری، بارآوری، بخت آوری، بیخ آوری، تناوری، جان آوری، خارآوری، خطآوری، دل آوری، دنبه آوری، دین آوری، ریش آوری، زبان آوری، زورآوری، سروآوری، سودآوری، شتاب آوری، کین آوری، گندآوری ونظائر آن به معنی آوردن و آوریدن باشد:
میان را ببستی بکین آوری
بایران نکردی کسی سروری.
فردوسی.
یکی سرو فرمود کشتن بدست
بدین آوری راه پیشین ببست.
فردوسی
لغت نامه دهخدا
سرخ رگی که در انسان از بطن چپ قلب خارج شود و آن تنه اصلی و عمومی سرخرگهای دیگر بدنست و بدو قسمت سینه یی و شکمی تقسیم گردد و خون روشن (اکسیژن دار) در آن جاریاست بزرگ سرخ رگ بدن ام الشرائین آورت آورطی ارطی. فرهنگستان این کلمه را در برابر انتخاب کرده است
فرهنگ لغت هوشیار
در بعضی کلمات مرکب معنی دارندگی و صاحبیت دهد: بخت آوری پرند آوری جاناوری
فرهنگ لغت هوشیار
کلانرگ مامرگ سرخ رگی که در انسان از بطن چپ قلب خارج شود و آن تنه اصلی و عمومی سرخرگهای دیگر بدنست و بدو قسمت سینه یی و شکمی تقسیم گردد و خون روشن (اکسیژن دار) در آن جاریاست بزرگ سرخ رگ بدن ام الشرائین آورت آورطی ارطی. فرهنگستان این کلمه را در برابر انتخاب کرده است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آوری
تصویر آوری
((وَ))
باورمند، معتقد، یقین، درست، ایمان، باور
فرهنگ فارسی معین
تصویری از آرطی
تصویر آرطی
کلان رگ، مام رگ
فرهنگ واژه فارسی سره