جدول جو
جدول جو

معنی آهویا - جستجوی لغت در جدول جو

آهویا
صوتی که به واسطه ی آن، گالشان در جنگل یکدیگر را صدا کنند
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از آهوپا
تصویر آهوپا
تندرو، تیزرفتار، آنکه مانند آهو بدود و فرار کند، آهوپای، پاآهو، نوعی گچ بری برجسته در سقف یا دیوار خانه، مقرنس، خانۀ شش گوشه، خانۀ شش ضلعی، برای مثال ای همایون بنای آهوپای / آهویی نانهاده در تو خدای (ابوالفرج رونی - ۱۵۰)
فرهنگ فارسی عمید
رمندگی، (برهان)، عیبناکی، (برهان)،
نام شهری کنار جیحون، و ظاهراً این صورت مصحف آموی باشد
لغت نامه دهخدا
آهوپای، بنا یا خانه آهوپای، خانه شش پهلو، خانه مسدس، خانه شش ضلعی، خانه مسدس الاضلاع:
ای مبارک بنای آهوپای
آهویی در تو نافریده خدای،
ابوالفرج رونی،
، گچ بریهای برجسته بر آسمانۀ خانه آویخته چون پای آهو، مقرنس، مقرنس کاری، و بهر دو معنی، پاآهو و پاآهوی نیز گویند،
- آهوپای شدن، گریختن، سخت بشتاب دویدن:
زآن بساط ددان آهن خای
کرده با هم دو آتش آهوپای (کذا)،
امیرخسرو دهلوی
لغت نامه دهخدا
نام شهری کنار جیحون. (شعوری). و ظاهراً این کلمه مصحف آموی باشد
لغت نامه دهخدا
در حال اضافه، آهو، غزال:
یارب آن آهوی مشکین بختن بازرسان
وآن سهی سرو خرامان بچمن بازرسان،
حافظ
در چالوس، کاکنج. عروس در پرده
لغت نامه دهخدا
تصویری از آهوپا
تصویر آهوپا
((ی))
بنا یا خانه شش پهلو، خانه شش ضلعی
فرهنگ فارسی معین
از اصوات در تعجب و ناباوری
فرهنگ گویش مازندرانی
صوتی که گالشان و چوپانان در جنگل و صحرا یکدیگر را صدا زنند
فرهنگ گویش مازندرانی