- آهنگین
ریتمیک، موزون
معنی آهنگین - جستجوی لغت در جدول جو
- آهنگین
آهنگ دار، ریتم دار، موزون، نوادار
- آهنگین
رخيمٌ
- آهنگین
Tuneful
- آهنگین
mélodieux
- آهنگین
ya melodi
- آهنگین
سروں کا
- آهنگین
সুরেলা
- آهنگین
멜로디가 있는
- آهنگین
melodik
- آهنگین
メロディックな
- آهنگین
מלודי
- آهنگین
संगीतात्मक
- آهنگین
merdu
- آهنگین
เสนาะหู
- آهنگین
melodieus
- آهنگین
melódico
- آهنگین
melodioso
- آهنگین
melódico
- آهنگین
悦耳的
- آهنگین
melodyjny
- آهنگین
мелодійний
- آهنگین
melodiös
- آهنگین
мелодичный
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
آهنی، چیزی که از آهن ساخته شده باشد، از جنس آهن، نیرومند، برای مثال با سیه دل چه سود گفتن وعظ؟ / نرود میخ آهنین در سنگ (سعدی - ۹۳)
(کَ دَ)
لغت نامه دهخدا
قصد کردن. آهنگ کردن، آهنجیدن. کشیدن، چنانکه آب را از چاه و جز آن:
کرده شیران حضرت تو مرا
سرزده همچو گاو آب آهنگ.
سنائی
کرده شیران حضرت تو مرا
سرزده همچو گاو آب آهنگ.
سنائی
