انین، نیم خم سفالین و کوچک که دوغ در آن کرده و جنبانند یعنی زنند تا کرۀ آن جدا شود، تغار، تغارچه، نهره (بزبان آذری)، شیرزنه، و آن خنوری بود که ماست در وی کنند و می جنبانند تا روغن آن گیرند، (از فرهنگ اسدی، خطی) : سبو و ساغر و آنین وغولین حصیر و جای روب و خیم و پالان، طیّان، بخرم آخر آنین ترا جان پدر پس در او ریزم جغرات و همی جنبانم، طیّان، دوغم ای دوست در آنین تو میخواهم ریخت تا کشم روغن از آن دوغ همی جنبانم، طیّان، دوغم اکنون که در آنین تو شد بزنم تا بکشم روغن از او، طیّان، ، چوبی که ماست را بدان برهم زنند تا مسکه از دوغ جدا شود، (برهان)، و ظاهراً این معنی دوم مجعول باشد و از بعض امثلۀ فوق باشتباه افتاده اند
اَنین، نیم خم سفالین و کوچک که دوغ در آن کرده و جنبانند یعنی زنند تا کرۀ آن جدا شود، تغار، تغارچه، نهره (بزبان آذری)، شیرزنه، و آن خنوری بود که ماست در وی کنند و می جنبانند تا روغن آن گیرند، (از فرهنگ اسدی، خطی) : سبو و ساغر و آنین وغولین حصیر و جای روب و خیم و پالان، طیّان، بخرم آخر آنین ترا جان پدر پس در او ریزم جغرات و همی جنبانم، طیّان، دوغم ای دوست در آنین تو میخواهم ریخت تا کشم روغن از آن دوغ همی جنبانم، طیّان، دوغم اکنون که در آنین تو شد بزنم تا بکشم روغن از او، طیّان، ، چوبی که ماست را بدان برهم زنند تا مسکه از دوغ جدا شود، (برهان)، و ظاهراً این معنی دوم مجعول باشد و از بعض امثلۀ فوق باشتباه افتاده اند
فرانسوی سرون برجهای آهنی که برای تقویت دستگاههای فرستنده امواج بی سیم بکار میرود، میله آهنی یا رشته های سیم که برای تقویت دستگاه های گیرنده (رادیو تلوزیون و غیره) مورد استفاده قرار میگیرد سرون
فرانسوی سرون برجهای آهنی که برای تقویت دستگاههای فرستنده امواج بی سیم بکار میرود، میله آهنی یا رشته های سیم که برای تقویت دستگاه های گیرنده (رادیو تلوزیون و غیره) مورد استفاده قرار میگیرد سرون
پسوند تعدیه فعل لازم و آن باخر ریشه دستوری (دوم شخص مفرد امر حاضر) پیوندد: خند - اندن جه - اندن دو - اندن، در صورتیکه باخر مفرد امر حاضر از فعل متعدی پیوندد دال بر وادار کردن کسی است بعملی: خور - اندن پوش - اندن کش - اندن
پسوند تعدیه فعل لازم و آن باخر ریشه دستوری (دوم شخص مفرد امر حاضر) پیوندد: خند - اندن جه - اندن دو - اندن، در صورتیکه باخر مفرد امر حاضر از فعل متعدی پیوندد دال بر وادار کردن کسی است بعملی: خور - اندن پوش - اندن کش - اندن
پسوند تعدیه فعل لازم و آن باخر ریشه دستوری (دوم شخص مفرد امر حاضر) پیوندد: خند - اندن جه - اندن دو - اندن، در صورتیکه باخر مفرد امر حاضر از فعل متعدی پیوندد دال بر وادار کردن کسی است بعملی: خور - اندن پوش - اندن کش - اندن
پسوند تعدیه فعل لازم و آن باخر ریشه دستوری (دوم شخص مفرد امر حاضر) پیوندد: خند - اندن جه - اندن دو - اندن، در صورتیکه باخر مفرد امر حاضر از فعل متعدی پیوندد دال بر وادار کردن کسی است بعملی: خور - اندن پوش - اندن کش - اندن