جدول جو
جدول جو

معنی آموزنده - جستجوی لغت در جدول جو

آموزنده
یاد دهنده، تعلیم دهنده، یاد گیرنده
تصویری از آموزنده
تصویر آموزنده
فرهنگ فارسی عمید
آموزنده
(زَدَ / دِ)
آنکه آموزد دیگری را. معلّم. پیر تعلیم، آنکه از دیگری آموزد. متعلّم
لغت نامه دهخدا
آموزنده
آنکه بدیگری آموزد آنکه تعلیم دهد معلم، آنکه از دیگری آموزد متعلم
تصویری از آموزنده
تصویر آموزنده
فرهنگ لغت هوشیار
آموزنده
((زَ دِ))
معلم، کسی که از دیگری می آموزد
تصویری از آموزنده
تصویر آموزنده
فرهنگ فارسی معین
آموزنده
آموزشگر، اتابک، استاد، لله، مدرس، مربی، معلم، هیربد
متضاد: تلمیذ، دانش آموز، شاگرد، طلبه، محصل
فرهنگ واژه مترادف متضاد
آموزنده
مفيدةٌ
تصویری از آموزنده
تصویر آموزنده
دیکشنری فارسی به عربی
آموزنده
Didactic, Instructive
تصویری از آموزنده
تصویر آموزنده
دیکشنری فارسی به انگلیسی
آموزنده
didactique, instructif
تصویری از آموزنده
تصویر آموزنده
دیکشنری فارسی به فرانسوی
آموزنده
didattico, istruttivo
تصویری از آموزنده
تصویر آموزنده
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
آموزنده
дидактический , поучительный
تصویری از آموزنده
تصویر آموزنده
دیکشنری فارسی به روسی
آموزنده
didaktisch, lehrreich
تصویری از آموزنده
تصویر آموزنده
دیکشنری فارسی به آلمانی
آموزنده
дидактичний , повчальний
تصویری از آموزنده
تصویر آموزنده
دیکشنری فارسی به اوکراینی
آموزنده
dydaktyczny, pouczający
تصویری از آموزنده
تصویر آموزنده
دیکشنری فارسی به لهستانی
آموزنده
教学的 , 教育性的
تصویری از آموزنده
تصویر آموزنده
دیکشنری فارسی به چینی
آموزنده
শিক্ষামূলক
تصویری از آموزنده
تصویر آموزنده
دیکشنری فارسی به بنگالی
آموزنده
تدریسی , تعلیمی
تصویری از آموزنده
تصویر آموزنده
دیکشنری فارسی به اردو
آموزنده
didáctico, instructivo
تصویری از آموزنده
تصویر آموزنده
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
آموزنده
mafundisho, ya kufundisha
تصویری از آموزنده
تصویر آموزنده
دیکشنری فارسی به سواحیلی
آموزنده
eğitici, öğretici
تصویری از آموزنده
تصویر آموزنده
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
آموزنده
교육적인
تصویری از آموزنده
تصویر آموزنده
دیکشنری فارسی به کره ای
آموزنده
教訓的な
تصویری از آموزنده
تصویر آموزنده
دیکشنری فارسی به ژاپنی
آموزنده
didático, instrutivo
تصویری از آموزنده
تصویر آموزنده
دیکشنری فارسی به پرتغالی
آموزنده
शैक्षिक , शिक्षाप्रद
تصویری از آموزنده
تصویر آموزنده
دیکشنری فارسی به هندی
آموزنده
didaktik, instruktif
تصویری از آموزنده
تصویر آموزنده
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
آموزنده
เชิงสอน , ที่สอน
تصویری از آموزنده
تصویر آموزنده
دیکشنری فارسی به تایلندی
آموزنده
didactisch, instructief
تصویری از آموزنده
تصویر آموزنده
دیکشنری فارسی به هلندی
آموزنده
דִּידַקְטִי , חינוכי
تصویری از آموزنده
تصویر آموزنده
دیکشنری فارسی به عبری

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از آمرزنده
تصویر آمرزنده
بخشاینده و درگذرنده از گناه بندگان، از صفات خداوند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از آمیزنده
تصویر آمیزنده
آمیخته کننده، آمیزش کننده
فرهنگ فارسی عمید
(مُزَ دَ / دِ)
غافر. بخشاینده. عفوّ. غفور
لغت نامه دهخدا
(زَ دَ / دِ)
آنکه آمیزد، خلط. خالط. لابک. خوش معاشرت. خواهان معاشرت. آمیزگار: و مردمانیند [خلخیان] بمردم نزدیک و خوش خو و آمیزنده. (حدودالعالم). ولوالح شهری است خرّم... با آب روان و مردمان آمیزنده. (حدودالعالم). و [چگلیان] مردمانی نیک طبعند و آمیزنده و مهربان. (حدودالعالم). دینور، شهره ژور، شهرهائی اند انبوه و بسیارنعمت و مردمانی آمیزنده. (حدودالعالم). و آمیزنده ترین مردمان اند [اهل خراسان] اندرین ناحیت [ناحیت سودان] . (حدودالعالم). سغد، ناحیتی است... با آبهای روان... و مردمانی مهماندار و آمیزنده. (حدودالعالم)
لغت نامه دهخدا
(رُ اَ)
استاد خطآموز. (ناظم الاطباء). رجوع به نوآموز شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از آمیزنده
تصویر آمیزنده
آنکه آمیزد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آمرزنده
تصویر آمرزنده
بخشاینده غفور آمرزگار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آمرزنده
تصویر آمرزنده
((مُ دِ))
بخشاینده، غفور
فرهنگ فارسی معین