جدول جو
جدول جو

معنی آلونیت - جستجوی لغت در جدول جو

آلونیت
فرانسوی زاگسنگ
تصویری از آلونیت
تصویر آلونیت
فرهنگ لغت هوشیار
آلونیت
زاگسنگ
تصویری از آلونیت
تصویر آلونیت
فرهنگ واژه فارسی سره

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از آدونیس
تصویر آدونیس
(دخترانه)
آدنیس، گلی به رنگ زرد و قرمز که فقط هنگام تابش خورشید باز می شود
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از مصونیت
تصویر مصونیت
مصون بودن، محفوظ بودن، در پزشکی حالت مقاومت نسبی در برابر بعضی بیماری ها، در علوم سیاسی مصون بودن از بازداشت و تعقیب
فرهنگ فارسی عمید
اکسید آلومینیوم که در خاک وجود دارد و به حالت متبلور و به شکل های گوناگون چون لعل، یاقوت، زمرد و زبرجد نیز دیده می شود
فرهنگ فارسی عمید
بنیان مثبت موجود در املاح آمونیاک که تا کنون به حالت آزاد به دست نیامده و خواص آن بسیار شبیه سدیم و پتاسیم است
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از الوهیت
تصویر الوهیت
صفت خدایی، مقام الهی، ذات باری تعالی، خدایی
فرهنگ فارسی عمید
(فَ)
معجونی است که از تخم شاهدانه و شیرابۀ خشخاش میساختند و بعنوان مسکر و مسکن به کار میرفته است. فلونی. (فرهنگ فارسی معین) ، نوعی معجون مسکن و مخدر. منسوب به فیلون تارسی پزشکی از معاصرین اغسطس (اوگوست) امپراطور روم که جهت تسکین درد دندان و درد دل به کار میرفته است. فلونیا الرومیه. (فرهنگ فارسی معین). اسم معجون مرکبی است منسوب به افلن طبیب که افلونیا نیز مینامند. (فهرست مخزن الادویه).
- فلونیای پارسی، پلپل سپید و بزرالبنج از هر یکی بیست درم سنگ، افیون گل مختوم ده درمسنگ، زعفران پنج درمسنگ، فرفیون و مرو سنبل و عاقرقرحا از هر یک دو درمسنگ، جندبیدستر یک درمسنگ، زرنباد و دردنج مشک هر یکی نیم درمسنگ. (ذخیرۀ خوارزمشاهی). رجوع به فلون و فلونی شود
لغت نامه دهخدا
(قُ لِ)
شهری است به روم و میان آن و قسطنطنیه شصت برید فاصله است. سیف الدوله در جنگهای خود به سال 335 هجری قمری بدان رسید و ابوفراس درباره آن اشعاری دارد. (معجم البلدان) (منتهی الارب). و رجوع به نزهه القلوب ص 116 شود
لغت نامه دهخدا
(تَ لَوْ وُ)
تغییرات و بی قراریها و ناپایداریها. (ناظم الاطباء). جمع واژۀ تلون. رجوع به تلون و دیگر ترکیبهای آن شود
لغت نامه دهخدا
(قَعُ قَ کَ دَ)
الوهیه. خدایی. ربوبیت. معبودیت. خدا بودن: بغرور این مملک دعوی الوهیت کرد. (گلستان). رجوع به الوهیه و الوهه شود.
لغت نامه دهخدا
نام یکی از ممالک تابعۀ پارت ها بوده است،
لغت نامه دهخدا
افلونیا، فلونیا، نام معجونی طبّی است منسوب به آفولن، رب النوع روشنی و صنایع
لغت نامه دهخدا
(پُ لُ)
در نبات شناسی گیاهی از تیره گل میمون. تنها نوع آن پلونیای امپریال است که آن را به ژاپونی هرّی نامند و آن درختی بزرگ است که به ارتفاع 25 گز میرسد و تنه آن مستقیم و پوست آن اندک شکاف دار است و سر آن پهن میشودگل آن بزرگ و آبی رنگ است این نبات به اسم آنا پلوینا دختر تزار روسیه پل اول پلونیا نامیده شده است
لغت نامه دهخدا
تصویری از ملونات
تصویر ملونات
جمع ملونه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ملونیا
تصویر ملونیا
لاتینی تازی گشته خربزه خربزه خربزه دراز (عقار. 54)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مصونیت
تصویر مصونیت
حفظ شده، مامون بودن، ماندن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تلونات
تصویر تلونات
جمع تلون
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آمونیا
تصویر آمونیا
فرانسوی نوشاهکه از آمیزه های نوشاهک که در سپید گری به کار می رود
فرهنگ لغت هوشیار
فرانسوی سیمک زنگ یکی از ترکیبات آلومینیوم که در طبیعت بصورت بلورین موجود است. و معمولا آنرا از تصفیه بکسیت بدست میاورند. آلومین حاصل گردیست سفید و زیر انگشتان نرم و در 2040 درجه حرارت ذوب میشود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آنونیم
تصویر آنونیم
فرانسوی بی نام
فرهنگ لغت هوشیار
فرانسوی نوشاهکین در ترکیبات آمونیاک مجموعه 4 بنام آمونیوم دارای خواصی شبیه بخواص فلزات قلیائی است یکی ازترکیبات آمونیاک کلرور آمونیوم یانوشادراست که جسم محلول در آب و قابل تصعید است و در سفید گری مصرف میشود
فرهنگ لغت هوشیار
معجونی است که از تخم شاهدانه و شیرابه خشخاش میساختند و بعنوان مسکر و مسکن بکار میرفته است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آدونیس
تصویر آدونیس
لاتینی نام زیبا جوانی در افسانه های یونانی، شاه لاله
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از الوهیت
تصویر الوهیت
خدایی مقام الهی. یا حضرت الوهیت. حضرت باری تعالی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آلومین
تصویر آلومین
یکی از ترکیبات آلومینیوم که در طبیعت به صورت بلورین موجود است
فرهنگ فارسی معین
((فَ یا فِ))
معجونی است که از تخم شاهدانه و شیرابه خشخاش می ساختند و به عنوان مسکر و مسکن به کار می رفته است، فلونی، نوعی معجون مسکن و مخدر منسوب به فیلون تارسی پزشکی از معاصرین اعسطس (اوگوست) امپراطور رم که جهت تسکین درد دندان و دل درد به
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مصونیت
تصویر مصونیت
((مَ یَّ))
محفوظ بودن، در امان بودن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از الوهیت
تصویر الوهیت
((اُ لُ یَّ))
خدایی، مقام الهی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از آمونیم
تصویر آمونیم
نوش آهکین
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از آدونیس
تصویر آدونیس
شاه لاله
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از آنونیم
تصویر آنونیم
بینام
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از آلومین
تصویر آلومین
سیم کزنگ
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از آمونیا
تصویر آمونیا
نوش آهکه
فرهنگ واژه فارسی سره
بلور شدن، برکات
دیکشنری اردو به فارسی