جدول جو
جدول جو

معنی آلدره - جستجوی لغت در جدول جو

آلدره
روستایی از دهستان بندپی بابل، روستایی در کجور
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(اَ دَ رَ)
یکی از دیه های کجور. (ترجمه مازندران و استراباد تألیف رابینو ص 148). در فرهنگ جغرافیایی ایران (ج 3 ذیل آل دره) چنین آمده: دهی است از دهستان پنجک رستاق بخش مرکزی شهرستان نوشهر. کوهستانی و سردسیر است و 225 تن سکنه دارد که شیعه اند و به گیلکی و فارسی سخن میگویند. آب آن از چشمه تأمین میشود و محصول آن غلات دیمی، و شغل اهالی زراعت و تهیۀ زغال چوب است و راه مالرو دارد - انتهی
لغت نامه دهخدا
(کُ دَ رَ / رِ)
کل دار. کل ذر. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). رجوع به کل دار شود
لغت نامه دهخدا
(کَ دَ / دِ)
دهی از دهستان حومه بخش رودسر است که در شهرستان لاهیجان واقع است و 482 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2)
لغت نامه دهخدا
(گُ دَ تَ)
دهی است جزء دهستان لواسان بخش افجۀ شهرستان تهران واقع در 19هزارگزی جنوب خاوری گلندوک و 3هزارگزی شمال راه شوسۀ دماوند. هوای آن سرد و دارای 282 تن سکنه است. آب آن از رود خانه لواسان و محصول آن غلات و بنشن است. شغل اهالی زراعت و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1)
لغت نامه دهخدا
(دِ رَ)
شبی سرد. (مهذب الاسماء)
لغت نامه دهخدا
تصویری از آدره
تصویر آدره
شبی سرد
فرهنگ لغت هوشیار
از توابع فریم ساری
فرهنگ گویش مازندرانی
گردنه ای بین روستاهای دلم و آلیدژ نوشهر
فرهنگ گویش مازندرانی