آلترناتیو شخص یا شیوه ای که جانشین دیگری می شود، جریان متناوب الکتریسیته ادامه... شخص یا شیوه ای که جانشین دیگری می شود، جریان متناوب الکتریسیته تصویر آلترناتیو فرهنگ فارسی عمید
آلترناتیو((تِ)) شق یا راه حل دوم به جای شق یا راه حل اولیه، علی البدل، گزینه ادامه... شق یا راه حل دوم به جای شق یا راه حل اولیه، علی البدل، گزینه تصویر آلترناتیو فرهنگ فارسی معین
آلترناتیو پیشنهاد، جایگزین، چاره ادامه... پیشنهاد، جایگزین، چاره تصویر آلترناتیو فرهنگ واژه فارسی سره