جدول جو
جدول جو

معنی آلبالو - جستجوی لغت در جدول جو

آلبالو
میوۀ سرخ رنگ، گرد وکوچک با طعم ترش و مطبوع شبیه گیلاس که مصرف خوراکی دارد
تصویری از آلبالو
تصویر آلبالو
فرهنگ فارسی عمید
آلبالو
آلبالی، آلوبالو، قسمی گیلاس که میوۀ آن سرخ و ترش است، قراصیا، جراسیا، قاراسیا، آلوی ابوعلی، نمتک
لغت نامه دهخدا
آلبالو
درختی از جنس بادامیها از تیره گل سرخیان و آن نوعی از گیلاس است که میوه آن سرخ و ترش است قراصیا آلی بالی آلوبالو نمتک، میوه درخت آلبالو
فرهنگ لغت هوشیار
آلبالو
آلوبالو، درختی از جنس بادامی ها، از تیره گل سرخیان، میوه آن شبیه گیلاس و مزه آن ترش است
تصویری از آلبالو
تصویر آلبالو
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از گلبانو
تصویر گلبانو
(دخترانه)
بانوی چون گل، بانویی زیبا چون گل
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از آلاله
تصویر آلاله
(دخترانه)
شقایق، گلی به رنگ زرد سفید یا قرمز که انواع گوناگون خودرو و زینتی دارد
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از کلباسو
تصویر کلباسو
مارمولک، گروهی از جانوران خزنده چابک و شبیه سوسمار با بدن فلس دار و دم بلند که قادرند دم ازدست رفتۀ خود را ترمیم کنند، چلپاسه، کرباسه، باشو، ماتورنگ، کربش، کربشه، کرفش، کرپوک، کرباشه، کرباشو
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از آلاله
تصویر آلاله
لاله
شقایق، گیاهی شبیه خشخاش با برگ های بریده و گل های سرخ که در انتهای گلبرگ های آن لکۀ سیاهی وجود دارد، آذریون، لالۀ نعمانی، الاله، لالۀ حمرا، شقایق النّعمان، شقایق نعمان، آذرگون، لاله، لالۀ سرخ
تیره ای از گیاهان دو لپه ای جداگلبرک
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از آلوبالو
تصویر آلوبالو
آلبالو، میوۀ سرخ رنگ، گرد وکوچک با طعم ترش و مطبوع شبیه گیلاس که مصرف خوراکی دارد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تلالو
تصویر تلالو
درخشیدن، برق زدن، درخشندگی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از آقبانو
تصویر آقبانو
نوعی پارچۀ نخی نازک و گلدار که زنان از آن چارقد درست می کنند
فرهنگ فارسی عمید
(لَ / لُو)
قسمی اشکنه که آرد در آن کنند
لغت نامه دهخدا
دهی از دهستان چالدران بخش سیه چشمه - شهرستان ماکو، 14 هزارگزی خاور سیه چشمه و 4500 گزی شمال شوسۀ قره ضیاءالدین به سیه چشمه، جلگه، معتدل سالم، سکنۀ آن 443 تن، شیعه، آب آن از چشمه و محصول آن غلات و شغل اهالی زراعت و گله داری است، صنایع دستی زنان جاجیم بافی است راه ارابه رو دارد و در تابستان میتوان اتومبیل برد، (فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(بَ با لَ)
سختی و شدت اندوه و غم. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
آلبانیا، نام دولتی کوچک از بالکان بساحل آدریاتیک با 831000 مردم، و از شهرهای بزرگ آن اسکوتاری و دوراتسو (دورس) است، این مملکت از سال 1912 میلادی مستقل شده است، زبان این قوم شعبه ای از زبانهای آریائیست، و ارناوود نام دیگر این قوم است
نام ایالتی قدیم از قفقاز بجائی که امروز شیروان و لگزستان و داغستان واقع است، و در زمان ساسانیها یکی از چترپتی های ایران بشمار می آمده، و آن را آگووانی نیز میگفتند
لغت نامه دهخدا
قسمی جامۀ باریک پنبه ای منقش که زنان از آن پیراهن و چادرنماز کردندی
لغت نامه دهخدا
(سَمْ)
بوزینه را گویند و آن نوعی از میمون باشد. (برهان) (آنندراج). بوزینه و نوعی از میمون. (ناظم الاطباء) ، بزبان هندی نام درختی است که گل و برگ آنرا در دواها بکار برند. (برهان) (جهانگیری)
لغت نامه دهخدا
آلبالو
لغت نامه دهخدا
نام محلی کنار راه زنجان به میانه میان نیک پی و اغمزاز در 464800گزی طهران
لغت نامه دهخدا
آلبالو، آلی بالی، آلوی ابوعلی، درختی است خوش قامت با پوستی بسرخی مائل و برگهای بی زغب و میوۀ چند فندقی سرخ و آبدار و خوش ترش، با دمی درازتر از دم آلو و گوجه و امثال آنها و قسمی از آن میوه اش شیرین است که گیلاس نامند و رنگ میوۀ گیلاس روشن تر از آلوبالوست، و بیونانی آلوبالو را قراسیا (قراصیا) گویند:
سیب و زردآلو و آلوچه و آلوبالو
باز انجیر وزیری ّ و خیار خوشخوار،
بسحاق اطعمه،
آلوبالو چو قطرۀ خون
از بینی شاخ جسته بیرون،
مکتبی
لغت نامه دهخدا
(کَ)
چلپاسه است که وزغه باشد و در خانه ها بسیار است. (از برهان). کرباسو یعنی چلپاسه. (فرهنگ رشیدی). کرباسو. کلبسو هم آمده است. (آنندراج). چلپاسۀ زهردار. (ناظم الاطباء). کربسو. کرباسو. چلپاسه. کلبسو. (حاشیۀ برهان چ معین) :
همچو عقرب عدوی کلباسو
دشمن مارها بود راسو.
آذری (از فرهنگ رشیدی).
و رجوع به کلبسو شود
لغت نامه دهخدا
درخشیدن برق، درخشیدن ستاره و افروختن و نورانی بودن، رخسار، درخشش، درخشندگی
فرهنگ لغت هوشیار
گیاهی از تیره آلاله ها جزو دو لپه ییهای جدا گلبرگ که جنسهای بسیار دارد. برگهایش متناوب و ساقه آن علفی و جامش دارای 5 گلبرگ منظم و کاسه وی دارای 5 کاسبرگ سبز و مشخص است، شقایق لاله نعمان. یاآلاله ها، جمع آلاله تیره بزرگی از راسته گیاهان جدا گلبرگ که جنسهای بسیار دارد. برگهای این گیاهان متناوب و ساقه آنها علفی و کاسه آنها دارای 5 گلبرگ منظم و گاهی بیشتراست. آلاله ها شامل بیش از 120 جنس مختلف است. شقایق، لاله
فرهنگ لغت هوشیار
سختی اندوه، دلنگرانی دلهره، بر انگیختگی شدت اندوه و غم، وسوسه، برانگیختگی تحریک کردگی. سخت اندوهگین شدن، وسوسه - ناک شدن، برانگیختن تحریک کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لبالب
تصویر لبالب
مالامال، مملو، لب ریز
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کلباسو
تصویر کلباسو
مارمولک: (همچو عقرب عدوی کلباسو دشمن مار ها بود راسو)، (آذری طوسی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آقبانو
تصویر آقبانو
پارچه ای نخی که زنان بعنوان چارقد بسر کنند
فرهنگ لغت هوشیار
درختی از جنس بادامیها از تیره گل سرخیان و آن نوعی از گیلاس است که میوه آن سرخ و ترش است قراصیا آلی بالی آلوبالو نمتک، میوه درخت آلبالو
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آقبانو
تصویر آقبانو
نوعی پارچه نخی نازک و گلدار که زنان از آن چارقد می دوزند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از آلاله
تصویر آلاله
((لِ))
لاله سرخ، شقایق
فرهنگ فارسی معین
تصویری از آقبانو
تصویر آقبانو
اسپیده
فرهنگ واژه فارسی سره
هلو از انواع هلو، پخته شده و رسیده
فرهنگ گویش مازندرانی
از توابع راستوپی سوادکوه
فرهنگ گویش مازندرانی
آلبالو
فرهنگ گویش مازندرانی
نوعی آلبالوی خودرو
فرهنگ گویش مازندرانی