جدول جو
جدول جو

معنی آلاچق - جستجوی لغت در جدول جو

آلاچق
ترکی سرا پرده، تاژ (خیمه) سراپرده و سایبان دو ستونی نوعی خیمه که از جامه ستبر و ضخیم سازند، کلبه ای که بصورت خیمه های تارتار باشد
فرهنگ لغت هوشیار
آلاچق
تارم، تاژ، سراپرده
تصویری از آلاچق
تصویر آلاچق
فرهنگ واژه فارسی سره

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از آلاچیق
تصویر آلاچیق
نوعی از خیمه یا خانۀ چوبی و سایبانی از برگ و ساقۀ درختان که در باغ یا صحرا درست کنند، الاچق، الجوق، الچوق، ابّه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از الاچق
تصویر الاچق
آلاچیق، نوعی از خیمه یا خانۀ چوبی و سایبانی از برگ و ساقۀ درختان که در باغ یا صحرا درست کنند، الجوق، الچوق، ابّه
فرهنگ فارسی عمید
آلاجق، کوخ، کوله، رجوع به آلاجق شود
لغت نامه دهخدا
هیل، و امروز هل گویند
لغت نامه دهخدا
(جِ)
آلاچیق. نوعی از خیمه که از جامۀ سطبر و گن-ده کنن-د، کلبه ها که به صورت خیمه های تاتار باشد
لغت نامه دهخدا
(اُ چُ)
خانه صحرائیان که از مو سازند و آن را الاچوق هم گویند. (آنندراج) (غیاث). آلاچق ترکی الاجو بمعنی سراپرده و سایبان دوستونی است. (حاشیۀ برهان چ معین). رجوع به آلاجق و آلاچیق شود
لغت نامه دهخدا
ترکی سراپرده، تاژ (خیمه) سراپرده و سایبان دو ستونی نوعی خیمه که از جامه ستبر و ضخیم سازند، کلبه ای که بصورت خیمه های تارتار باشد
فرهنگ لغت هوشیار
سراپرده و سایبان دو ستونی نوعی خیمه که از جامه ستبر و ضخیم سازند، کلبه ای که بصورت خیمه های تارتار باشد، نوعی خیمه، آلاچیق
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آلاچیق
تصویر آلاچیق
نوعی خیمه که از پارچه های ضخیم درست می کنند، سایبانی که میان باغ یا صحرا از شاخه های درخت و چوب سازند، آلاجق، آلاچق
فرهنگ فارسی معین
تصویری از آلاچیق
تصویر آلاچیق
آلاچوب
فرهنگ واژه فارسی سره
سایبان، کپر، کومه
فرهنگ واژه مترادف متضاد