جدول جو
جدول جو

معنی آقائی - جستجوی لغت در جدول جو

آقائی
نام تیره ای از طایفۀ بوئراحمدی
لغت نامه دهخدا
آقائی
تخلص شاعری از متأخرین، اهل همدان
لغت نامه دهخدا
آقائی
چگونگی و کیفیت و صفت آقا
لغت نامه دهخدا
آقائی
سروری پانایی
تصویری از آقائی
تصویر آقائی
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از آقاسی
تصویر آقاسی
بزرگ، مهتر، سرور، داروغۀ دیوان خانه، بزرگ در خانه
فرهنگ فارسی عمید
(نَ ظَ)
دهی است از دهستان زیرراه بخش برازجان شهرستان بوشهر. در 18هزارگزی شمال برازجان، در جلگۀ گرمسیری واقع است و 875 نفر سکنه دارد. آبش از رود خانه دالکی تأمین می شود. محصولش غلات و خرما است. شغل اهالی زراعت است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7)
لغت نامه دهخدا
شاید از ترکی آقا، سید + سی، حرف اضافه، نامی از نامها: حاج میرزا آقاسی،
- اشیک آقاسی، رئیس دربار،
- قوللرآقاسی، رئیس غلامان خاصه، داروغۀ دیوان خانه،
و رجوع به آغاچی شود
لغت نامه دهخدا
(حَ سَ)
ده کوچکی است از بخش ساردوئیۀ شهرستان جیرفت در 120 هزارگزی جنوب باختر ساردوئیه و 5 هزارگزی جنوب راه مالرو بافت به ساردوئیه. سکنۀ آن 25 تن است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
(حَ سَ نِ)
ابن حسین بن اسماعیل حسینی آقائی متخلص به ’فانی’ او راست: توفیقات الهیه. (ذریعه ج 4 ص 500)
لغت نامه دهخدا
(لِ)
ملا لقائی، از خراسان است اما اکثر اوقات در ماوراءالنهر گذرانیده و همیشه در نظر سلاطین معزّز و مکرم بوده. در شعر و معما خوب است. این مطلع از اوست:
ز هر طرف کفنم (؟) زرد و زعفران کرده
بهار عمر من است این چنین خزان کرده.
(مجالس النفائس ص 155)
(ملا...، از محفوظۀ سمرقند است. طبع نازک دارد. این مطلع از اوست:
رخ نمودی و مرا بی سر و سامان کردی
آفرین بادعجب کار نمایان کردی.
(مجالس النفائس ص 146)
لغت نامه دهخدا
(سَقْ قا)
عمل سقّاء:
قربه ای پر کن ز تسنیم خمیر
روح را با آن به سقائی فرست.
خاقانی
لغت نامه دهخدا
تصویری از آقاسی
تصویر آقاسی
بزرگ در خانه، سرور
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آقایی
تصویر آقایی
کیفیت و مقام آقا بزرگی بزرگواری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آقاسی
تصویر آقاسی
بزرگ، مهتر، سرور
فرهنگ فارسی معین
تصویری از آقاسی
تصویر آقاسی
پاسدار
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از آقایی
تصویر آقایی
سروری
فرهنگ واژه فارسی سره
خواجگی، ریاست، سروری، مهتری، نقابت، بزرگواری
متضاد: بندگی
فرهنگ واژه مترادف متضاد
آوایی، آوازی
دیکشنری اردو به فارسی