جدول جو
جدول جو

معنی آشوبگری - جستجوی لغت در جدول جو

آشوبگری
فتنه جویی فتنه انگیزی شورش خواهی، فتانی
تصویری از آشوبگری
تصویر آشوبگری
فرهنگ لغت هوشیار
آشوبگری
شورشگری، فتانی، فتنه انگیزی، فتنه جویی
متضاد: سلامت جویی
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از آشوبگر
تصویر آشوبگر
آشوب کننده، فتنه انگیز، فتنه جو
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از آشوری
تصویر آشوری
مربوط به آشور، از مردم آشور، طایفۀ نصاری از نژاد سامی که در ترکیه و ایران به سر می برند، آسوری، زبانی از شاخۀ زبان های حامی - سامی که در میان این قوم رایج بوده است
فرهنگ فارسی عمید
(گَ)
فتنه جوی. فتان
لغت نامه دهخدا
(گَ)
فتنه جوئی. فتّانی
لغت نامه دهخدا
(شَ بَ)
محمد بن احمد الشوبری، شافعی، مصری، فقیه و ملقب به شافعی زمان. در شوبر از شهرهای مصر بسال 977 هجری قمری بدنیا آمد و در سال 1069 هجری قمری درگذشت. (از اعلام زرکلی ج 2 ص 419 و ج 3 ص 859)
لغت نامه دهخدا
رجوع به آسوریان شود،
نام طائفه ای از مردم قزوین
لغت نامه دهخدا
تخلص شاعری پارسی گوی از مردم هندوستان، و او خط نستعلیق را نیز بغایت نیکو می نوشته است
لغت نامه دهخدا
(شْ / شِ گَ)
شناوری. سباحت
لغت نامه دهخدا
(گو گَ)
کار آگورگر
لغت نامه دهخدا
تصویری از آشوری
تصویر آشوری
منسوب به آشور هر چیز مربوط و متعلق به آشور، از مردم آشور
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آدابگری
تصویر آدابگری
روشگری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آگورگری
تصویر آگورگری
عمل و شغل آگورگر آجر پزی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آشوبگر
تصویر آشوبگر
فتنه جوی شورش خواه، فتان: دلبر آشوبگر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آشوبگر
تصویر آشوبگر
((گَ))
فتنه جوی، شورش خواه، فتان
فرهنگ فارسی معین
تصویری از آشوبگران
تصویر آشوبگران
اشرار
فرهنگ واژه فارسی سره
آشوب طلب، اخلالگر، بلواطلب، شورشگر، فتنه جو، مخل، مفتن، مفسده جو، هلالوش جو، دلبر، دلفریب، فتان، فتنه انگیز
متضاد: آشتی طلب، سازشگر، مصلح
فرهنگ واژه مترادف متضاد
روضه خوانی زنانه
فرهنگ گویش مازندرانی