جدول جو
جدول جو

معنی آسومیل - جستجوی لغت در جدول جو

آسومیل
قسمت کلفت میل چوبی آسیا که پره هایی به آن وصل شود
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از سومیا
تصویر سومیا
(دخترانه)
محبوب، دوست داشتنی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از سویل
تصویر سویل
(دخترانه)
دوست داشته شده
فرهنگ نامهای ایرانی
اکسید آلومینیوم که در خاک وجود دارد و به حالت متبلور و به شکل های گوناگون چون لعل، یاقوت، زمرد و زبرجد نیز دیده می شود
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تسویل
تصویر تسویل
آراستن چیزی برای گمراه ساختن و فریب دادن، اغوا کردن، به گمراهی افکندن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از آوریل
تصویر آوریل
ماه چهارم تقویم میلادی بین ماه مارس و مه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از آسوری
تصویر آسوری
آشوری، مربوط به آشور، از مردم آشور، طایفۀ نصاری از نژاد سامی که در ترکیه و ایران به سر می برند، آسوری، زبانی از شاخۀ زبان های حامی - سامی که در میان این قوم رایج بوده است
فرهنگ فارسی عمید
فلفل السودان اغرومی. ناغیشت
لغت نامه دهخدا
(غَسْ)
گیاهی است در سباخ. (منتهی الارب). گیاهی است در شوره زار. (از قطر المحیط)
لغت نامه دهخدا
(اَ نَ فَ)
اندک آب شدن حوض. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). خارج نشدن از حوض و دلو جز آب کمی. (از متن اللغه) (از اقرب الموارد) (از المنجد). آب اندک آوردن دلو، گل و لای آوردن دلو از چاه، گل و لای آوردن دلو از چاه. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) ، پاک کردن حوض را از گل و لای، نرمی کردن با کسی به سخن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از متن اللغه) (از اقرب الموارد) (از المنجد)
لغت نامه دهخدا
(اِ قِ)
بیاراستن. (تاج المصادر بیهقی) (دهار) (ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی). آراستن کاری را. (منتهی الارب) (غیاث اللغات) (آنندراج) (ناظم الاطباء). یقال سولت له نفسه، ای زینت. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). آراستن کاری را در نفس. (از متن اللغه). آراستن و سهل و آسان کردن کاری را در نفس. (از اقرب الموارد) (از المنجد) ، بیراه کردن شیطان کسی را: سول له الشیطان، ای اغواه. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از متن اللغه). آراستن شیطان گناهان را در نفس مردم. (غیاث اللغات) (آنندراج). گمراه کردن شیطان کسی را:سول له الشیطان، اغواه و سهل له من السّول، ای الاسترخاء. یقال هذا من تسویلات الشّیاطین و ما تطلبه و تسأله. (از اقرب الموارد) (از المنجد) : و بر تعجیلی که از تسویل شیطان و تخییل بهتان رفته تأسفها خورد. (سندبادنامه ص 153). شیطان تسویل دماغ... را به سودای محال آگنده کرد. (جهانگشای جوینی).
اهل الهام خدا عین الحیات
اهل تسویل هو اسم الممات.
مولوی.
تا بدیدم روی عزرائیل را
باز آوردی فن و تسویل را.
مولوی.
، سؤال کردن و خواستن به زبان. (غیاث اللغات) (آنندراج) ، افترا و سخن آرایی. (غیاث اللغات) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(دُ)
پرنده ای است در جیرفت. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
(مَ می ی)
عبای لطیف و سبکی که از پشم سفید در بغداد تهیه میشود. (دزی ج 2 ص 593)
لغت نامه دهخدا
(قِ)
پدر قبیله ای است. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(سِ وُ / سِوْ وُ)
عدد ترتیبی سه. منسوب به سه
لغت نامه دهخدا
رجوع به آسوریان شود
لغت نامه دهخدا
(نَ)
سزاوار. لایق. شایسته. قابل. (ناظم الاطباء) (شعوری ج 2 ص 388) ، آنکه منزل و مسکن معینی ندارد. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(مُ تَ)
نعت فاعلی از استماله. مایل و خم شونده. (از اقرب الموارد) ، عطف و توجه کسی را خواهنده، مایل کننده. (اقرب الموارد). رجوع به استماله شود
لغت نامه دهخدا
(مُ سَوْ وِ)
جمع واژۀ مسوّم (در حالت نصبی و جری). رجوع به مسوم شود
لغت نامه دهخدا
(نُ)
لالۀ کوهی. شقیقهالنعمان
لغت نامه دهخدا
(قلمکار) محتویات شکنبه گوسفند که در آب شیرین و صاف ریزند و در مرحله ّ شستن پارچه سفید ساده پیش از آنکه از آن قلمکار سازند بکار رود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سمیل
تصویر سمیل
فرسوده، جامه کهنه، ته آب در تالاب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نسمیل
تصویر نسمیل
سزاوار، لایق، شایسته، قابل
فرهنگ لغت هوشیار
فرانسوی سیمک زنگ یکی از ترکیبات آلومینیوم که در طبیعت بصورت بلورین موجود است. و معمولا آنرا از تصفیه بکسیت بدست میاورند. آلومین حاصل گردیست سفید و زیر انگشتان نرم و در 2040 درجه حرارت ذوب میشود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سومین
تصویر سومین
در مرتبه سوم در مرحله سه سوم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تسمیل
تصویر تسمیل
نرم زبانی، لایروبی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تسویل
تصویر تسویل
بیاراستن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آسوری
تصویر آسوری
فرقه نصاری از نژاد سامی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آوریل
تصویر آوریل
ماه چهارم از تقویم فرنگی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تسویل
تصویر تسویل
((تَ))
به گمراهی افکندن، آراستن چیزی برای اغوا کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از آوریل
تصویر آوریل
چهارمین ماه از سال میلادی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از آلومین
تصویر آلومین
یکی از ترکیبات آلومینیوم که در طبیعت به صورت بلورین موجود است
فرهنگ فارسی معین
تصویری از آلومین
تصویر آلومین
سیم کزنگ
فرهنگ واژه فارسی سره
آشوری
فرهنگ واژه مترادف متضاد
به راحتی آسانی
فرهنگ گویش مازندرانی