جدول جو
جدول جو

معنی آسمانگون - جستجوی لغت در جدول جو

آسمانگون
(سْ / سِ)
برنگ آسمان. لاجوردی. کبود: پیلغوش، گلیست چون سوسن آزاد، آسمانگون و در کنارش رخنگکی. (فرهنگ اسدی، خطی). و پیراهن قباد آسمانگون بود و سپیدی آمیخته. (مجمل التواریخ). پیراهن وشی داشت سرخ و شلوار آسمانگون و تاج سرخ. (مجمل التواریخ) ، چون آسمان
لغت نامه دهخدا
آسمانگون
برنگ آسمان، لاجوردی
تصویری از آسمانگون
تصویر آسمانگون
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از آسمان جون
تصویر آسمان جون
آسمان گون، به رنگ آسمان، آبی کم رنگ، آبی آسمانی، لاجوردی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از آسمان گون
تصویر آسمان گون
به رنگ آسمان، آبی کم رنگ، آبی آسمانی، لاجوردی
فرهنگ فارسی عمید
(سْ / سِ گو نَ / نِ)
برنگ آسمان. آبی. لاجوردی. کبود، چون آسمان
لغت نامه دهخدا
(سْ / سِ گو نَ / نِ)
روباه کبود. سبحونه
لغت نامه دهخدا
معرب آسمانگون
لغت نامه دهخدا
(اَ)
دریای ایونی، قسمتی از بحرالروم (مدیترانه) که بین ایتالیا، آلبانی و یونان امتداد دارد. (فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا
(نی ی)
معرب آسمانگون یا آسمانگونه یا آسمانگونی. آبی. لاجوردی. کبود. سوسنی، یاقوت کبود
لغت نامه دهخدا
(سْ / سِ گَ)
صانع آسمان. خالق سماء:
همی دانم که جور است این ولیکن
ندانم زآسمان یا زآسمانگر.
ناصرخسرو
لغت نامه دهخدا
تصویری از آسمانگونی
تصویر آسمانگونی
برنگ آسمان بودن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آسمانگونه
تصویر آسمانگونه
آسمانگون (بهر دو معنی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آسمانگر
تصویر آسمانگر
صانع آسمان، خالق سما
فرهنگ لغت هوشیار