معنی آزمایشات - جستجوی لغت در جدول جو
آزمایشات
آزمایشها، آزمایش ها
ادامه...
آزمایشها، آزمایش ها
تصویر آزمایشات
فرهنگ واژه فارسی سره
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
آزمایشگاه
جایی که در آن آزمایش های علمی و فنی به عمل آورند و ادوات آزمایش در آنجا فراهم باشد، لابراتوار
ادامه...
جایی که در آن آزمایش های علمی و فنی به عمل آورند و ادوات آزمایش در آنجا فراهم باشد، لابراتوار
فرهنگ فارسی عمید
تصویر آزمایشگر
آزمایشگر
آزماینده، آزمایش کننده
ادامه...
آزماینده، آزمایش کننده
فرهنگ فارسی عمید
آزمایشگاه
(زْ / زِ یِ)
جای آزمایش. مورد آزمایش. محل امتحان
ادامه...
جای آزمایش. مورد آزمایش. محل امتحان
لغت نامه دهخدا
آزمایشگر
(زْ / زِ یِ گَ)
ممتحن. آزماینده. مجرّب:
بدان خانه باستانی شدم
بهنجار چون آزمایشگری.
منوچهری
ادامه...
ممتحِن. آزماینده. مجرِّب:
بدان خانه باستانی شدم
بهنجار چون آزمایشگری.
منوچهری
لغت نامه دهخدا
تصویر آزمایشگر
آزمایشگر
ممتحن، آزماینده، مجرب
ادامه...
ممتحن، آزماینده، مجرب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر آزمایشگاه
آزمایشگاه
محل امتحان، جای آزمایش، لابراتوار
ادامه...
محل امتحان، جای آزمایش، لابراتوار
فرهنگ لغت هوشیار
فرمایشات
رمن نادرست به شیوه تازی فرمایش ها جمع فرمایش: باقتضای همان فرمایشات ملوکانه این دولت ابد مدت باید حکما یک هیئت رسمی داشته باشد
ادامه...
رمن نادرست به شیوه تازی فرمایش ها جمع فرمایش: باقتضای همان فرمایشات ملوکانه این دولت ابد مدت باید حکما یک هیئت رسمی داشته باشد
فرهنگ لغت هوشیار
نمایشات
رمن بندی نادرست نمایش پارسی نمایش ها جمع غلط} نمایش {بسیاق عربی: حالا بمن بگو مقصود قیصر از این نمایشات شبانه چیست ک
ادامه...
رمن بندی نادرست نمایش پارسی نمایش ها جمع غلط} نمایش {بسیاق عربی: حالا بمن بگو مقصود قیصر از این نمایشات شبانه چیست ک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر آزمایان
آزمایان
در حال آزمودن
ادامه...
در حال آزمودن
فرهنگ لغت هوشیار
آزمایشگاه
محلی مجهز به وسایل لازم برای انجام تجارب علمی به وسیله متخصصان یا دانشجویان. لابراتوار، محلی برای آزمایش، محل تجربه کردن
ادامه...
محلی مجهز به وسایل لازم برای انجام تجارب علمی به وسیله متخصصان یا دانشجویان. لابراتوار، محلی برای آزمایش، محل تجربه کردن
فرهنگ فارسی معین
آزمایشگر
مجرب، آزماینده، آزمونگر، ممتحن
ادامه...
مجرب، آزماینده، آزمونگر، ممتحن
فرهنگ واژه مترادف متضاد
تصویر آزمایشگاه
آزمایشگاه
آزمایِشگاه
معملٌ
ادامه...
مَعْمَلٌ
دیکشنری فارسی به عربی
تصویر آزمایشی
آزمایشی
آزمایِشی
Experimental, Probation, Testy
ادامه...
Experimental, Probation, Testy
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویر آزمایشگاه
آزمایشگاه
Laboratory
ادامه...
Laboratory
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویر آزمایشگاه
آزمایشگاه
آزمایِشگاه
laboratoire
ادامه...
laboratoire
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویر آزمایشگاه
آزمایشگاه
آزمایِشگاه
laboratorio
ادامه...
laboratorio
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویر آزمایشگاه
آزمایشگاه
آزمایِشگاه
পরীক্ষাগার
ادامه...
পরীক্ষাগার
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویر آزمایشگاه
آزمایشگاه
آزمایِشگاه
лаборатория
ادامه...
лаборатория
دیکشنری فارسی به روسی
تصویر آزمایشگاه
آزمایشگاه
آزمایِشگاه
Labor
ادامه...
Labor
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویر آزمایشگاه
آزمایشگاه
آزمایِشگاه
лабораторія
ادامه...
лабораторія
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویر آزمایشگاه
آزمایشگاه
آزمایِشگاه
laboratorium
ادامه...
laboratorium
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویر آزمایشگاه
آزمایشگاه
آزمایِشگاه
实验室
ادامه...
实验室
دیکشنری فارسی به چینی
تصویر آزمایشگاه
آزمایشگاه
آزمایِشگاه
لیبارٹری , تجربہ گاہ
ادامه...
لیبارٹری , تجربہ گاہ
دیکشنری فارسی به اردو
تصویر آزمایشگاه
آزمایشگاه
آزمایِشگاه
laboratuvar
ادامه...
laboratuvar
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویر آزمایشگاه
آزمایشگاه
آزمایِشگاه
maabara
ادامه...
maabara
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویر آزمایشگاه
آزمایشگاه
آزمایِشگاه
laboratorio
ادامه...
laboratorio
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویر آزمایشگاه
آزمایشگاه
آزمایِشگاه
실험실
ادامه...
실험실
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویر آزمایشگاه
آزمایشگاه
آزمایِشگاه
実験室
ادامه...
実験室
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویر آزمایشگاه
آزمایشگاه
آزمایِشگاه
מעבדה
ادامه...
מעבדה
دیکشنری فارسی به عبری
تصویر آزمایشگاه
آزمایشگاه
آزمایِشگاه
प्रयोगशाला
ادامه...
प्रयोगशाला
دیکشنری فارسی به هندی
تصویر آزمایشگاه
آزمایشگاه
آزمایِشگاه
laboratorium
ادامه...
laboratorium
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویر آزمایشگاه
آزمایشگاه
آزمایِشگاه
ห้องปฏิบัติการ
ادامه...
ห้องปฏิบัติการ
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویر آزمایشگاه
آزمایشگاه
آزمایِشگاه
laboratório
ادامه...
laboratório
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویر آزمایشگاه
آزمایشگاه
آزمایِشگاه
laboratorium
ادامه...
laboratorium
دیکشنری فارسی به هلندی