جدول جو
جدول جو

معنی آزادمیوه - جستجوی لغت در جدول جو

آزادمیوه
نوعی شیرینی که با مغز بادام، پسته، قند، شکر یا عسل درست می کنند
تصویری از آزادمیوه
تصویر آزادمیوه
فرهنگ فارسی عمید
آزادمیوه(وَ / وِ)
حلوا و نقلی باشد که از قند یا عسل و مغز بادام و نخود و پسته و فندق مقشر و خلال کرده کنند و آن را شکر بادام نیز گویند:
کعب الغزال دارد از بوی مشک سهمی
آزادمیوه دارد از قند سوده گردی.
بسحاق اطعمه.
، نخود قندی و بادام قندی برنگهای مختلف. (برهان)
لغت نامه دهخدا
آزادمیوه
نوعی حلوا و شیرینی که از قند یا عسل و مغز بادام و نخود و پسته و فندق مقشر و خلال کرده سازند شکر بادام، نخود قندی برنگهای مختلف، بادام قندی برنگهای مختلف
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

روستایی از دهستان اهلم رستاق آمل، روستایی از دهستان اهلم رستاق آمل
فرهنگ گویش مازندرانی