جدول جو
جدول جو

معنی آرموس - جستجوی لغت در جدول جو

آرموس
نام جزیره ای متعلق بایران در بحر عمان، (از نزههالقلوب)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از ترموس
تصویر ترموس
فلاسک، ظرفی دوجداره برای حفظ دمای مایعات داخل آن
فرهنگ فارسی عمید
(تِ)
نام شهری در یونان قدیم که مرکز اتولیا بود و مجلس عمومی حکومتهای متفق اتولیادر این شهر منعقد میشد. (از قاموس اعلام ترکی ج 3)
لغت نامه دهخدا
(طُ)
نان که در خاکستر گرم پخته باشند. کوماج. (منتهی الارب) (آنندراج). نان که بر سنگ پزند. نان سگاره. ج، طرامیس. (مهذب الاسماء). رجوع به طرموث شود، دروغ زن. (مهذب الاسماء)
لغت نامه دهخدا
(مَ)
نعت مفعولی از مصدر رمس. رجوع به رمس شود، پوشیده. مکتم (خیر). (یادداشت مرحوم دهخدا) ، مطموث (خاک). (یادداشت مرحوم دهخدا)
لغت نامه دهخدا
(هَِ مُ)
در اساطیر یونان نام یک آتنی است که در اردوکشی تزه برای جنگ با آمازون ها شرکت کرد و سپس از طرف تزه مأمور شد که برای شهر پیثوپولیس قوانین وضع کند. (از فرهنگ اساطیر یونان و رم پیر گریمال، ترجمه بهمنش ص 417)
لغت نامه دهخدا
(هَِ)
نام رودی در لیدیه که اسکندر پس از تصرف شهر سارد بر کنار آن اردو زد. (ایران باستان پیرنیا ص 1261)
لغت نامه دهخدا
(رُ)
جمع واژۀ رمس. گورها. ارماس. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). رجوع به رمس شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از طرموس
تصویر طرموس
کوماج گونه ای نان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رموس
تصویر رموس
جمع رمس، گورها
فرهنگ لغت هوشیار
عروس، گاو و بزی که بیشترین قسمت پیشانی آن سفید باشد، از نام های
فرهنگ گویش مازندرانی
روستایی از دهستان جنت رودبار رامسر
فرهنگ گویش مازندرانی