جدول جو
جدول جو

معنی آرق - جستجوی لغت در جدول جو

آرق(رِ)
بیخواب شده. در شب بیدارمانده
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از آری
تصویر آری
(پسرانه)
آریایی، نام یکی از ایالات ایران قدیم که شامل خراسان و سیستان امروزی بوده است، نام یکی از طوایف چادر نشین مازندران
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از آرش
تصویر آرش
(پسرانه)
درخشان، آفتاب، عاقل، زیرک، جد بزرگ اشکانیان، از شخصیتهای شاهنامه، نام پهلوان نامدار ایرانی در زمان منوچهر پادشاه پیشدادی که درتیراندازی بسیار توانا بوده است
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از آرا
تصویر آرا
(دخترانه)
مخفف آراینده آرایشگر، زیور زینت
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از آرک
تصویر آرک
در زمینه نورپردازی، آرک (Arc) به تکنیکی یا تجهیزاتی اشاره دارد که برای ایجاد جلوه های نورپردازی خاص استفاده می شود. در اینجا چندین کاربرد و مفهوم مرتبط با آرک در نورپردازی آورده شده است:
1. لامپ های قوس کربنی (Arc Lamps) :
- لامپ های قوس کربنی یکی از اولین منابع نور الکتریکی بودند که با ایجاد یک قوس الکتریکی بین دو الکترود کربنی، نور شدیدی تولید می کردند. این نوع لامپ ها در اوایل قرن بیستم برای نورپردازی صحنه ها، پروژکتورها و نورافکن ها مورد استفاده قرار می گرفتند.
2. قوس نور (Light Arc) :
- در طراحی نورپردازی، قوس نور به ایجاد یک مسیر یا منحنی از نور اشاره دارد که می تواند برای برجسته کردن ویژگی های معماری، ایجاد جلوه های ویژه یا هدایت توجه بیننده به یک نقطه خاص مورد استفاده قرار گیرد.
3. نورپردازی قوس دار (Arched Lighting) :
- این نوع نورپردازی برای ایجاد جلوه های زیبا و هنری در فضاهای داخلی و خارجی استفاده می شود. معمولاً از چراغ های LED یا منابع نور دیگر برای ایجاد قوس ها یا منحنی های نورانی استفاده می شود که می توانند به طراحی و دکوراسیون فضا جلوه خاصی ببخشند.
4. پروژکتورهای قوسی (Arc Projectors) :
- پروژکتورهایی که از فناوری قوسی استفاده می کنند می توانند نور بسیار قوی و متمرکزی تولید کنند که برای روشن کردن صحنه های بزرگ یا برجسته کردن ویژگی های خاص در فضاهای بزرگ استفاده می شوند.
این تکنیک ها و تجهیزات در ترکیب با دیگر روش های نورپردازی می توانند به خلق فضاهای زیبا و دلنشین کمک کنند و تجربه بصری خاصی را برای بینندگان ایجاد نمایند.
فرهنگ اصطلاحات سینمایی
آرغالی، ارغالی، رجوع به ارغالی شود
لغت نامه دهخدا
ترکی کمباد آروغ در بیت ذیل از اوحدی با عیوق قافیه ظمده و شاید تسامح شاعراست: با چنین خوردن و چنین آروق که بری رخت خویش بر عیوق
فرهنگ لغت هوشیار
هر یک از دو قطعه استخوان که حفره های دندانی در آن جای دارند فک یاآرواره زبرین فک اعلی یاآرواره زیرین. فک اسفل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آری
تصویر آری
کلمه ای است برای تصدیق در پاسخ بلی، نعم، مقابل نه
فرهنگ لغت هوشیار
بندگاه میان ساعد و بازو از طرف بیرون: مرفق، از فنون کشتی گیری در خاک است و آن عبارتست از اینکه کت طرف را گرفته درو میکنند بطوریکه پشت طرف بخاک رسد. نوعی ازآن ایستاده عمل میشود و آنرا (آرنج سر پا) گویند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آرخ
تصویر آرخ
نزار نام جائی است در گرگان
فرهنگ لغت هوشیار
نرمه و آس کرده حبوب گردی که از کوبیدن یا آسیا کردن غلات بدست آید: آرد گندم آردجو آرد برنج. روز بیست و پنجم از هر ماه شمسی. صحیح (ارد) است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آرز
تصویر آرز
برنج
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آرس
تصویر آرس
یونانی جنگ پاد ایزد جنگ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آرش
تصویر آرش
نام پهلوانی کماندار از لشکر منوچهر
فرهنگ لغت هوشیار
رای ها، در ترکیبات بجای (آراینده) آید: بزم آرا جهان آرا رزم آرا عالم آرا صف آرا
فرهنگ لغت هوشیار
نوعی گیاه از خانواده آرنها که از انواع آن اریصارن یا لوف آذان الفیل یا فیلگوش لوف الجعدرا میتوان نام برد. بندگاه میان ساعد و بازو از طرف بیرون: مرفق، از فنون کشتی گیری در خاک است و آن عبارتست از اینکه کت طرف را گرفته درو میکنند بطوریکه پشت طرف بخاک رسد. نوعی ازآن ایستاده عمل میشود و آنرا (آرنج سر پا) گویند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آرقالی
تصویر آرقالی
قوچ وحشی
فرهنگ لغت هوشیار
جمع درقه، سپرها گاو سپرها سخت سپری که از پوست گاو یا گاومیش یا کرگدن سازند گاو سپر جمع درق
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ارق
تصویر ارق
بیخواب، بیدار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آبق
تصویر آبق
گریخته، گریزنده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آفق
تصویر آفق
مرد بزرگوار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آغرق
تصویر آغرق
بارو بنه احمال و اثقال
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ذرق
تصویر ذرق
شبدر خودرو اسپست دشتی از گیاهان پیخال سرگین پرندگان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آرس
تصویر آرس
آرس، ایزد جنگ، جنگ پاد
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از آرم
تصویر آرم
نشان، نشانه
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از آبق
تصویر آبق
آبک، سیماب
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از آرخ
تصویر آرخ
نزار
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از ورق
تصویر ورق
برگ، برگه
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از عرق
تصویر عرق
خوی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از شرق
تصویر شرق
خاور، خورآیان
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از برق
تصویر برق
درخش، کهربا، روشنایی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از آرس
تصویر آرس
آرس
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از آرش
تصویر آرش
معنی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از آرا
تصویر آرا
رای ها
فرهنگ واژه فارسی سره